بزرگترین مجموعه سخنان کوتاه و فلسفی با تاکید بر : FRIEDRICH VILHELM NIETZSCHE
**************************************/OMID AZIMI Private WEB Www.TOJIH.Lxb.ir

دجال از نگاهی دیگر

فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنه‌هاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي(ع) شمرده شده است. هرچند در پي پرسش‌هاي گوناگوني كه درباره مشخصات امامان معصوم(ع) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگي‌هايي از دجال پرداخته‌اند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.

گروهي دجال را با وجود ويژگي‌هاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي مي‌دانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري مي‌پردازد و گروهي به دليل همين ويژگي‌ها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفته‌اند.
بي‌آن‌كه بخواهيم در اين مجال اندك به قضاوت در مورد ديدگاه ياد شده بپردازيم در اين جا به نمونه‌اي از ديدگاه دوم اشاره مي‌كنيم. إن شاءالله در آينده در اين زمينه بيشتر سخن خواهيم گفت.

در روايات اهل بيت(ع) آمده است كه در آخر زمان انساني مي‌آيد با مشخصات زير:
1. يك چشم دارد.
2. يك چشم او در وسط پيشاني اوست.
3. يك چشم او كه در وسط پيشاني اوست مثل ستاره مي‌درخشد.
4. اين انسان به نام «دجال» مشخص شده است. اين انسان سوار بر خري است كه چنين توصيف شده است:
 بين دو گوش او يك ميل راه است.
 داخل درياها مي‌شود.
 زمين زير پاي او در هم نورديده مي‌شود.
 جلوي او دود و آتش است.
 پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند.
 از سر هر موي او سازي بلند است.
 خرما دفع مي‌كند.
 اغلب طرفدارانش از يهوديان و زنازادگان هستند.
 مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند: عده‌اي براي دين خود عزادارند و عده‌اي براي دنياي خود.

نظريه

به عنوان يك نظريه كه احتمال صحت و يا رد آن وجود دارد، مي‌توانيم حدس بزنيم كه شايد معصومين(ع) خواسته‌اند با زبان اشاره از فاصله‌اي كه حدود هزار و چهارصد سال حقايقي را با ما در ميان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعياتي كه در زمان ما رخ داده است جلب كنند. بر اساس اين احتمال مي‌توان تعابير زير را در نظر داشت:
 

1. انسان يك چشم

انسان در تاريخ هميشه دو چشم داشته است: چشم طبيعت‌بين و چشم حقيقت‌بين؛ يك چشمي كه با آن دنيا را مي‌ديده و ديگري چشمي كه با آن خدا را مي‌ديده است. تعبير «انسان يك چشم» اشاره به پيدايش انسان مادي و ماترياليست است كه تنها يك چشم دارد: چشم طبيعت‌بين او تصور مي‌كند كه جز طبيعت هيچ چيز حقيقت و واقعيت ندارد.

2. يك چشم در وسط پيشاني اوست

صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عيب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزيابي مي‌كند: يك دهان روي خط تقارن ولي دو گوش در دو سوي خط تقارن با فاصلة مساوي. مي‌فرمايند اين چشم انسان يك‌چشمي و يك بعدي در وسط پيشاني اوست. يعني روي خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با يك چشم به هم نخورده است. در نتيجه، احساس نياز به چشم دوم نمي‌كند. و اين واقعيتي است كه با آن روبه‌رو بوده‌ايم. ماترياليست‌ها و مخصوصاً كمونيست‌ها فلسفة خود را فلسفة علمي مي‌ناميدند و آن را علم محض مي‌دانستند و كساني كه به ماوراءالطبيعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مي‌نامند و هيچ‌گونه احساس نقص در سيماي شخصيت خود نمي‌كردند.

3. يك چشم او مثل ستاره مي‌درخشد

از زمان بطلميوس تا زمان انتشار كتاب مرايا توسط ابن هيثم، تصور عمومي بر اين بود كه نور از چشم انسان بر اشيا مي‌تابد و در پرتو نور چشم، اشيا ديده مي‌شوند. ابن هيثم براي اولين بار طرز كار چشم را كشف كرد و قوانين تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاريك و عدسي را اختراع كرد. ولي از همان زمان اصطلاح «نور چشم» در ادبيات باقي ماند و اصطلاحاً به چشم قوي، «چشم پرنور» گفته شد و اين اصطلاح هنوز هم وجود دارد و كسي كه چشم او ضعيف شده اصطلاحاً مي‌گويند نور چشم او كم شده است. تعبير درخشش چشم انسان يك چشمي مثل ستاره اشاره به قوت چشم طبيعت‌بين اين انسان است و ما امروز شاهد آن نيز هستيم. چشم طبيعت‌بين انسان ماترياليست تا اندازه‌اي قوي شده كه مي‌تواند از اتم تا سوپر كهكشان‌ها را ببيند و توصيف كند.

4. سوار بر خري است كه ...

خر، مركب و مركب وسيلة رسيدن از مبدأ به مقصد است. از بين همة مركب‌هاي جاندار آن‌كه به «ماشين» شبيه‌تر است خر است، زيرا خر از برقرار كردن يك رابطة عاطفي با راكب خود عاجز است و ماشين نيز دقيقاً همين‌طور است.

5. بين دو گوش خر او يك ميل راه است

گوش، مركز شنوايي است و يك ميل در اين جا يك عدد كامل است و اشاره به فاصلة زياد دارد. امروز ماشين امكان ايجاد شنوايي با فواصل طولاني را فراهم آورده است.

6،7. داخل درياها مي‌شود و زمين زير پاي او درهم نورديده مي‌شود

اين امر، اشاره به امكاناتي است كه ماشين امروز براي بشر فراهم آورده است.
 

8. جلوي او دود و آتش است

انسان ماترياليست سوار بر خر تكنولوژي با اسلحة آتشين وارد جهان اسلام و ساير نقاط جهان شد و بدين وسيله سلطة خود را گسترش داد. به همين دليل مي‌فرمايند در پيش روي او دود و آتش است.
 

9. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند

نفرموده‌اند پشت سرش نان است بلكه فرموده‌اند پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند. اشاره به مدرنيزاسيون، وعدة زندگي بهتر و رفاه بيشتر است كه در همة كشورهاي استعمارزده داده شد، ولي هيچ كس از ميان استعمارزده‌ها به زندگي بهتر و رفاه بيشتر به طور واقعي نرسيد.

10. از سر هر موي او سازي بلند است

بهترين تعبير براي تشريح ارتباطات بين‌المللي در جهان امروز همين تعبير است. هر موي يك جانور، يك سيستم مستقل است. مي‌توان يك موي را كند در حالي كه بقية آن‌ها بر سر جاي خود باقي بمانند ولي همة «مو»ها از يك خون تغذيه و از آن طريق رشد و نمو پيدا مي‌كنند.
هر يك از وسايل ارتباطي در جهان امروز از نظر حقوقي يك سيستم مستقل هستند؛ نظير روزنامة جنگ پاكستان و يا خبرگزاري سودان و... ولي همة آن‌ها از يك خون كه همان جريان انحصاري خبررساني بين‌المللي است تغذيه مي‌شوند و اين جريان به وسيله چهار خبرگزاري سه كشور غربي از جناح پروتستان ـ يهودي ـ انگلوساكسون دنياي مسيحيت كه فاتح جنگ جهاني دومند اداره مي‌شود. اين چهار خبرگزاري روزانه چهل ميليون كلمه خبر به سراسر چهان مخابره مي‌كنند.

11. خرما دفع مي‌كند

دفع خرما اشاره به توليدات ماشيني است. از ميان همه ميوه‌ها خرما شبيه‌تر به كالاي بسته‌بندي شده است يك زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذايي و همه تقريباً اندازة هم.

12. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند

ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخ‌هاي تكنوكراسي جهاني‌اند.
شگفت‌انگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشته‌اند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه...

13. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند عده‌اي براي دين و عده‌اي براي دنياي خود عزا دارند

اين امر، اشاره به نهضت‌هاي ضداستعماري است كه با شعارهاي ديني و يا بعضاً شعارهاي مادي (نظير نان، مسكن و...) به وجود آمدند.

14. دجال در لغت به معني بسيار فريبنده است .


نگرشی کاملتر

يکي از علائم ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که در برخي روايات از علائم حتمي شمرده شده ، خروج شخصي به نام «دجال» است . او يک طاغوت بسيار حيله گر است و عده بسياري را با خود همراه مي کند.

 

دجال در لغت:

دَجَل به معناي روكش نمودن يك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولي روي‌ آن را  زرق و برق داده يا طلاكاري كنند بنابراين وقتي دجال را براي كسي بكار مي‌برند يعني‌ آن شخص منافق، دروغگو و فريبنده است[1] البته معاني متعددي كه گاه به ده معنا مي‌رسد براي اين واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره شد.

او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد .

 

 

پيشينة دجال:

تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2] در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد.

 

حتمي بودن خروج او :

حضرت علي (عليه السلام) از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود:«پيش از قيامت ده امر حتمي واقع مي شود ، که خروج سفياني و دجال از امور حتميه اي است که اتفاق مي افتد.

روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد

 

نام و نسب او :

عده اي گويند که نام دجال؛ صائد بن صيد يا ابن صياد است ،و برخي مخالف اين امر هستند در لغت دجال به معني کذاب (بسيار دروغ گو) است، و فعل آن را به معني «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان هاي انگليسي و فرانسه،«آنتي کريست» ناميده اند که به معني دشمن و ضد مسيح است.

 

 

خصوصيات فردي او :

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد ، و بر الاغ سفيدي سوار است»

در صحيح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده است:«او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد»

 

عقيده او :

اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد:«او با صداي بلندي فرياد مي زند که بين مشرق و مغرب ، صدايش را جن و انس و شيطان مي شنوند (ممکن است اين عمل به وسيله رسانه هاي موجود از قبيل ماهواره ، اينترنت و شبکه هاي راديويي صورت بگيرد) و مي گويد: اي دوستان من! به سوي من آييد. من هستم کسي که آفريده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده است. (و مردم را به شرک فرا مي خواند) و  مي گويد (انا ربکم الاعلي يعني: من پروردگار برتر شما هستم).

او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد

 

مکان خروج :

اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند:«او از شهري(در آن سوي ماوراء النهرين) و قريه اي که معروف به «يهوديه» است بيرون مي آيد» و در روايات ديگر مكانهاي مختلفي برايش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان

 

 

مرگ او :

رسول خدا (ص) مي فرمايند:«دجال در امت من بيرون مي شود در چهل روز ، پس خداوند عيسي بن مريم را مأمور مي کند، او را طلب مي کند و از بين مي برد. و حضرت علي (عليه السلام) ضمن يک خطبه طولاني فرمود:«مهدي (عليه السلام) با يارانش از مکه به بيت المقدس مي آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند ، به طوري که از اول تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود و حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عدالت و قسط را در جهان به پا مي دارد، و طبق روايتي آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار مي زند.

هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد

بعضي از علما چون شيخ صدوق(ره) با استناد به پاره اي از روايات از جمله روايت اميرالمومنين معتقدند که غرض و هدف الهي ، بر اين تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسي نتواند او را بکشد.

مرحوم محدث قمي (رحمه الله) مي  گويد: در روايت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشکر قائم (عليه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا به دست عيسي بن مريم (عليه السلام) کشته شود.

البته عقيده شيعه بر اين است که امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که دجال را مي کشد نه حضرت عيسي(عليه السلام)

 

نتيجه گيري

باتوجه به خصوصياتي که ذکر شد و در بعضي موارد با هم اختلاف دارند، بعضي از جمله مرحوم صدر [*] معتقدند: همان گونه که از ريشه لغت دجال از يک سو و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجال منحصر به فرد معيني نيست ، بلکه عنواني است کلي براي افراد پر تزوير و حيله گر که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، اما حقيقت اين است که اين حرف وجاهت علمي ندارد و با فرمايشات معصومين (عليهم السلام) سازگار نيست، چنانکه در ابتداي کلام گذشت و پيامبر اکرم (ص) نيز فرموده اند:«هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نيز شما را بر حذر مي دارم، پس دجال آن بوده که از ابتداي تاريخ مردمان را از فتنه اي او بيم مي داده اند و چنانچه کسي اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافي برخوردار نيست ، در پاسخ به او مي گوييم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولي آمده ، چنانچه ساير شرائط را داشته باشد ،  از اعتبار کافي بر خوردار است و در ثاني ، محتواي حديث دجال اگر از تواتر و فراواني لفظي برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و اين کافي است در صحت احاديث آن ، پس دجال از علائم قطعيه اي است که حتماً رخ خواهد داد، ولي برخي از تعريفات و توصيفاتي كه درباره‌اش در برخي کتابها شده است مدرك قابل اعتمادي ندارد. و اين قضيه بدون ترديد با افسانه‌هايي آميخته شده است كه صورت حقيقي خود را از دست داده است.

در عين حال پاره اي از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدي با عنوان «تاريخ الغيبة الكبري» بحث مفصلي را به بررسي دجال اختصاص داده است ايشان معتقدند كه اخبار دجال مبتلا به دو اشكال جدي هستند. اول ضعف سندي دوم دلالت بر ايجاد معجزات مضلّه كه به لحاظ قوانين كلامي محال است. كه خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌كننده واگذار نمايد.

و بعضي از محققين ديگر ريشة تعريفات و توصيفاتي كه در رابطه با دجال به ما رسيده است را به دو روايت برمي‌گردانند كه در كتاب بحارالانوار و كتب ديگر نقل شده است كه از ديدگاه علم رجال سند اين دو روايت ضعيف مي‌باشد و نمي‌شود به اين توصيفات اعتماد نمود.[3]

به قول بعضي از محققين بزگوار[4] روايات را اگر حمل بر معناي رمزي كنيم از كنار گذاشتن آن روايت بهتر است، مخصوصاً روايات دجال كه بعضي از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌رسد و متعين است كه بگوييم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به يك سلسه معاني حقيقي گسترده اجتماعي با اين عبارت اشاره فرموده ‌اند.  . 

در مجموع مي‌توان بيان نمود كه دو ديدگاه راجع به دجال وجود دارد.

1 . دجال شخصي: كه در برخي روايات توصيفاتي براي او ذكر شده است مانند دجال مردي چاق،‌سرخ ‌رو، موي سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوري است كه بر روي آب قرار دارد ، که بيان شد .[5]

و در روايت ديگر آمده است در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله يا صائد بن صيد است. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اصحابش به قصد ديدار او به خانه‌اش رفتند او مدعي خدائي بود عمر خواست او را به قتل برساند ولي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مانع شدند.[6]

قابل توجه است كه محمد ابن يوسف گنجي در كتاب البيان صفحه صد و هشت در اين مطلب ترديد كرده روايتي را نقل مي‌كند كه فرزند صائد، دجال بودن خود را انكار مي‌كند، اشاره مي‌نمايد به روايتي كه مسلم از قول او نقل كرده است كه مي‌گويد: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم و همچنين پيامبر فرمود دجال وارد بر مكه و مدينه نمي‌شود ولي من در مدينه به دنيا آمدم و اكنون مي‌خواهم به مكه بروم.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدي، علي اكبر عارف، چاپ شريعت، ص 181.

[2] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني. ص 224، چاپ 78.

[3] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني، ص 225، چاپ 78.

[4] . تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643.

[5] . صحيح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.

[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 52، ص 193، چاپ اسلامي.

[7] . نشانه‌هاي يار و چكامة انتظار، مهدي عليزاده، ص 67، به نقل از موسوعة امام مهدي، سيد محمد صدر.

[8] . اثبات الهداة، شيخ حرعاملي، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغيبه طوسي، ص 426 و خصال شيخ صدوق، ج 2، ص 431.

[9] غيبة نعماني،‌ص 245.

[*] علامه سيدمحمد صدر در اين باره مي‌گويد: مفهوم دجال سمبل پيچيده‌ترين و خطرناك‌ترين دشمن اسلام و خداست و اين در واقع توصيف نمودن و جهان‌بيني ماترياليستي غرب است[7] و عده‌اي ديگر از بزرگان نيز دجال را نماد و سمبل مي‌دانند و اين نكته را نيز بايد توجه داشت جدا از اينكه روايات دجال قابل اعتماد هستند يا خير و اينكه شيعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند يا نه و با چشم‌پوشي از اينكه دجال شخصي است يا نوعي يك نظرية ديگري نيز دربارة دجال وجود دارد و آن اينكه دجال را بعضي جزء اشراط الساعه و علائم قيامت شمرده‌اند اگر اين احتمال پذيرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً كه بعضي روايات اين برداشت را تأييد مي‌نمايند از جمله روايتي از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه ده نشانه قبل از وقوع قيامت را شمارش مي‌فرمايند از جمله خروج دجال كه در منابع مختلف و معتبر اين رايت نقل شده است.[8]

 tebyan.net





BY امید عظیمی_OMID AZIMI
LAST POSTs

صفحه قبل 1 صفحه بعد

OMID ARCHIVE
OMID DAILY LINKs
www.TOJIH.Lxb.ir