نکات وضو
اهميت وضو
وضو كليد ورود به نماز است.
نماز بدون وضو، نماز نيست.
وضو جزو ايمان است.
وضو نظافت جسم است.
وضو نشاط روح است.
وضو وسيله نزديكي به خداست.
وضو اجازه ورود به نماز است.
كسي كه وضو دارد در حال عبادت است.
دست زدن به قرآن و نام خدا بدون وضو حرام است.
وضو كفاره گناهان كوچك است.
وضو نور معنوي است.
واجبات وضو
1- نيت
2- شستن صورت
3- شستن دستها
4- مسح سر
5- مسح پا
مستحبات وضو
قبل از وضو مستحب است دستها را تا مچ بشوييم.
بهتر است با آب سرد وضو بگيريم.
مستحب است كه آب وضو را خشك نكنيم.
مستحب است هنگام وضو گرفتن، رو به قبله بايستيم.
مستحب است قبل از وضو مسواك بزنيم.
مستحب است هنگام وضو، آب در دهان بگيريم و بگردانيم.
مستحب است هنگام وضو، آب را در بيني كرده، آن را بالا بكشيم.
هنگام وضو انگشتان را باز كنيم تا كاملاً شسته شود.
خواندن سوره قدر و دعا نيز در هنگام وضو گرفتن مستحب است.
زمان نزول قرآن
آغاز نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و در شب قدر صورت گرفت:
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان» [بقره 2: 185]، «انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم» [دخان 44: 4 3]،«انا انزلناه فی لیله القدر» .[قدر 97: 1]
شب قدر نزد امامیه میان دو شب مردد است: شب 21 و 23 ماه مبارک رمضان .
شیخ کلینی از حسان بن مهران روایت کرده است گوید: از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم: شب قدر کدام است؟
فرمود: «آن را در یکی از دو شب 21 و 23 جستجو کن .»
زراره از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده فرمود: «شب 19 شب تقدیر است، شب 21 شب تعیین و شب 23 شب ختم و امضای امر است» [4شیخ طوسی، التهذیب، ج 4، ص 330، شماره 102]
شیخ صدوق میگوید: «مشایخ ما اتفاق نظر دارند که لیلة القدر، شب 23 ماه رمضان است» [شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 102 التمهید، ج 1، ص 109 108] این شب را «لیله الجهنی» نیز گویند به شرحی که در حدیث ابوحمزه ثمالی آمده است. [وسایل الشیعه ج 10 ص 355 التمهید ج 1 ص 10]
سه سال تأخیر نزول
آغاز وحی رسالی (بعثت) در 27 ماه رجب، 13 سال پیش از هجرت (609 میلادی) بود [در این که بعثت در 27 ماه رجب اتفاق افتاده است، روایات بسیاری وارد شده و در آنها عبادات ویژه ای سفارش شده است، زیرا آن روز را پیوسته باب فتح برکات دانستهاند (ر ک: ابن الشیخ، الامالی، ص 28 کافی، ج 4، ص 149 بحارالانوار، ج 18، ص 189 وسایل الشیعه، ج 7، ابواب الصوم المندوب، باب 15، حدیث 7 1 مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 150 سیره حلبیه، ج 1، ص 238 منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند احمد، ج 3، ص 362)، ولی ابوجعفر طبری آملی (224 310) روایتی دارد که به استناد آیه 41 سوره انفال «و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان» آغاز بعثت را روز 17 رمضان دانسته است، زیرا این آیه درباره جنگ بدر که در همین زمان اتفاق افتاد، نازل شد و ظاهراً ابوعبداللّه زنجانی آن را تأیید کرده است (تاریخ القرآن، ص 7) ولی آیه کریمه صرفاً اشاره دارد که در این روز آیههایی از قرآن درباره انفال و دیگر شئون مربوط به جنگ بر پیامبر نازل شده است، اما درباره آغاز نزول قرآن یا بعثت در این روز سخنی در بین نیست (التمهید، ج 1، ص 106).]، ولی نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانی، سه سال تأخیر داشت این سه سال را به نام «فترت» [فترت به معنای سستی و کاهش یافتن است در این جا کنایه از قطع تداوم وحی قرآنی میباشد] میخوانند .
علی بن ابراهیم قمی میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) سؤال شد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید، با آن که در طول بیست سال نازل شده است؟امام صادق (علیهالسلام) در روایات مذکور تصریح فرمودند: «ثم نزل فی طول عشرین عاما» که ابنبابویه صدوق و علامه مجلسیو سید عبداللّه شبرو دیگران این نظر را برگزیدهاند
پیامبر (صلی الله علیه و آ له) در این مدت دعوت خود را سری انجام میداد تا آیه «فاصدع به ما تؤمر» [حجر 15: 94] نازل شد و دستور اعلان دعوت را دریافت کرد. [سیره ابن هشام، ج 1، ص 280 ابوالحسن علی بن ابراهیم القمی 1 ابوالحسن علی بن ابراهیم القمی، 4، تفسیر قمی،ذیل آیه 94 سوره حجر مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 40]
ابو عبداللّه زنجانی گوید: «پس از نزول آیه» اقراباسم ربک الذی خلق [علق 96: 1.] تا مدت سه سال قرآن نازل نشد و این مدت را فترت وحی مینامند، سپس قرآن به صورت تدریجی نازل گردید که مورد اعتراض مشرکین قرار گرفت [تاریخ القرآن، ص 9] چنان که درتفسیر آیه «لولا نزل علیه القرآن جمله واحده» [فرقان 25: 32] بیان شده است .
مدت نزول
مدت نزول تدریجی قرآن بیست سال است . نزول قرآن سه سال بعد از بعثت آغاز و تا آخرین سال حیات پیامبر (صلی الله علیه و آ له) ادامه داشت .
ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی (متوفای 328) حدیثی آورده است که حفص بن غیاث از امام جعفر صادق (علیهالسلام) میپرسد: با آن که نزول قرآن در مدت 20 سال بوده، چرا خداوند فرموده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» [بقره 2: 185 ر ک: اصول کافی، ج 2، ص 628، حدیث 6.]
محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی (متوفای 320) از ابراهیم بن عمر صنعانی نقل میکند که به حضرت امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردیده با آن که در مدت بیست سال نازل شده است؟ [تفسیر عیاشی، ج 1، ص 80، حدیث 184]
علی بن ابراهیم قمی میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) سؤال شد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید، با آن که در طول بیست سال نازل شده است؟ [تفسیر قمی، ج 1، ص 66]
امام صادق (علیهالسلام) در روایات مذکور تصریح فرمودند: «ثم نزل فی طول عشرین عاما» که ابنبابویه صدوق [شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 101] و علامه مجلسی [بحارالانوار، ج 18، ص 250 و 253] و سید عبداللّه شبر [عبداللّه شبر، تفسیر شبر، ص 350] و دیگران این نظر را برگزیدهاند. [جلالالدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 40]
از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم: شب قدر کدام است؟ فرمود: آن را در یکی از دو شب 21 و 23 جستجو کن» زراره از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده فرمود: «شب 19 شب تقدیر است، شب 21 شب تعیین و شب 23 شب ختم و امضای امر است
سعید بن مسیب، (متوفای 95)، از بزرگان تابعین و از فقهای سبعه مدینه، میگوید: قرآن بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آ له) در سن 43 سالگی نازل شد [حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 610] و این غیر از بعثت است که به اتفاق امت در سن 40 سالگی بوده است واحدی نیشابوری از عامر بن شراحیل شعبی، از فقها و ادبای تابعین (20 109)، نقل میکند که گفته است: «مدت نزول قرآن حدوداً بیست سال بوده است» [علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 3]
و نیز امام احمد بن حنبل از وی نقل میکند که گفته است: «نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آ له) در سن چهل سالگی بوده است و پس از سه سال، قرآن در مدت بیست سال نازل شده است .»
وابوالفدا، معروف به ابن کثیر میگوید: «سند این نقل کاملاً صحیح است» [ابن کثیر، البدایه و النهایه فی التاریخ، ج 3، ص 4 الاتقان، ج 1، ص 45 طبقات ابن سعد، ج 1، ص 127] ابوجعفر طبری از عکرمه روایت کرده که ابن عباس گفته است: «نزول قرآن، از آغاز تا پایان، بیست سال به طول انجامید» [تفسیر طبری، ج 2، ص 85]
ابوالفدا اسماعیل بن کثیر دمشقی (متوفای 774) از محمد بن اسماعیل بخاری حدیثی میآورد که ابن عباس و عایشه گفتند: «قرآن به مدت ده سال در مکه و ده سال در مدینه نازل شد» و نیز از ابوعبید قاسم بن سلام روایت بیست سال نزول قرآن را آورده و در پایان گفته است: «هذا اسناد صحیح».[ابن کثیر، فضائل قرآن (در پایان تفسیر ابن کثیر چاپ شده است) ص 2]
زمان نزول قرآن
درباره نزول دفعى قرآن همین قدر مىدانیم که در شب قدر بوده است[۱] واز آن جا که قرآن مىفرماید:[۲] ماه رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده، پس شب قدر هم در ماه رمضان مىباشد.
و اما این که شب قدر کدام شب از شب هاى ماه رمضان مىباشد، دقیقاً معلوم نیست و اختلافاتى در این زمینه مشاهده مىشود؛[۳] ولى به نظر مىرسد که در بین احتمالات موجود، این احتمال که شب بیست و سوم، شب قدر باشد، قوى تر است؛ زیرا روایات و قراین زیادى آن را تأیید مىکنند.[۴]
در عین حال مشخص نیست که در چه سالى این امر مبارک اتفاق افتاد. اما مىتوان گفت: گرچه شب قدر، شب نزول قرآن در نشأه طبیعت بود، اما شب عروج پیامبر(ص) هم محسوب مىشد؛ زیرا قرآن در ام الکتاب، نزد پروردگار است[۵] و انسان تا عروج نکند نمى تواند قرآن را در ام الکتاب دریابد.[۶] از این جا مى توان فهمید که نزول دفعى قرآن در زمان رسیدن پیامبر اکرم(ص) به این مرحله از کمال بوده است. بنابراین مى توان حدس قوى زد که این نزول در همان سال اول رسالت؛ یعنى حدود ۵۶ روز بعد از بعثت بوده است.
این عدد با در نظر گرفتن زمان بعثت (۲۷ رجب) و شب قدر (۲۳ رمضان) و با فرض ۳۰ روز بودن ماه هاى رجب و شعبان به دست آمده است.
در خصوص نزول تدریجى[۷] قرآن که مقارن بعثت بوده است، به جهت اختلاف موجود در تاریخ دقیق بعثت،[۸] نیز اختلاف نظر وجود دارد.
نظر مشهور این است که پیامبر عظیم الشأن اسلام در روز دوشنبه ۲۷ رجب مطابق با اول فوریه ۶۱۰ میلادى، به رسالت مبعوث شدند[۹] و در این هنگام، پنج آیه اول سوره علق بر آن حضرت نازل گردید.[۱۰] سپس نزول آیات دیگر قرآن به تدریج تا پایان عمر حضرت ادامه داشته و مدت بیست و سه سال به طول انجامیده است.
عده اى بر این عقیدهاند که زمان بعثت با زمان نزول تدریجى قرآن، به عنوان یک کتاب آسمانى، فرق دارد. در نظر آنان گرچه پنج آیه از سوره علق در هنگام بعثت بر پیامبر(ص) نازل شده، اما آن حضرت مأمور به تبلیغ عمومى نبوده است. او بعد از سه سال دعوت مخفیانه، مأمور به دعوت عمومى گردید[۱۱] و از این هنگام بود که قرآن به عنوان کتابى که از آسمان نازل مىشده، به کتابت در آمد و… از این روى اگر چه بعثت در ماه رجب بوده، اما شروع نزول تدریجى قرآن، بعد از سه سال، در شب قدر از ماه رمضان بوده است.[۱۲]
مؤید این عقیده، روایاتى است که زمان نزول قرآن را مدت بیست سال بیان مىکنند.[۱۳] بنابر این نظر و عقیده،[۱۴] زمان نزول تدریجى قرآن به عنوان کتاب آسمانى، در سال چهارم بعثت؛ یعنى حدوداً سه سال و پنجاه و شش روز بعد از بعثت بوده و تا پایان عمر حضرت رسول (ص)؛ یعنى ۲۸ صفر سال یازدهم هجرت ادامه داشته است.
در نتیجه، با توجه به این که تاکنون ۱۴۳۲ سال از زمان هجرت پیامبر گذشته و بعثت پیامبر(ص) تقریباً سیزده سال قبل از هجرت بوده است، اگر مبناى اول را بپذیریم، از اولین آیه اى که نازل شده حدوداً ۱۴۴۴ سال قمرى مىگذرد؛ و اگر مبناى دوم را بپذیریم، از نزول اولین آیه، ۱۴۴۱ سال سپرى شده است.
ناگفته نماند که بنابه گزارش برخى از مورخان، زمان بعثت در اول فوریه ۶۱۰ میلادى بوده است و از آن جا که اکنون در سال ۲۰۱۱ میلادى هستیم، مىتوانیم زمان نزول اولین آیه را بر اساس سال میلادى محاسبه نماییم
اوقات نماز
نماز صبح
وقت نماز صبح، از اذان صبح است تا طلوع آفتاب و بايد در اين فرصت خوانده شود.
نماز ظهر و عصر
وقت نماز ظهر وعصر، از نيمروز (ظهر) است تا مغرب، كه نمازگزار بايد در اين فاصله، ابتدا نماز ظهر را بخواند و پس از آن، نماز عصر را.
نماز مغرب و عشا
از اذان مغرب - كه كمي بعد از غروب آفتاب است - تا نيمه شب، وقت نماز مغرب و عشا است و بايد نماز مغرب، قبل از عشا خوانده شود.
بهتر است انسان، نماز را در اول وقت بخواند، و هرچه به اول وقت نزديكتر باشد ثواب بيشتري دارد.
اگر كسي نمازهاي خود را در وقت تعيين شده نخواند گناه كرده و بايد بعداً به نيت "قضا" بخواند.
وقت نمازهاي غير هميشگي (كه در زمانهاي مخصوص واجب شود)
1- نماز آيات؛ زماني واجب مي شود كه زلزله شود يا خورشيد و يا ماه بگيرد (كسوف يا خسوف شود). همچنين اگر رعد و برق شديد شود يا بادهاي سياه وزرد و سرخ بوزد كه بيشتر مردم بترسند.
2- نماز ميت؛ وقتي واجب مي شود كه فرد مسلماني از دنيا برود. اگر حتي يك نفر هم بر مرده نماز بخواند كافي است.
3- نماز طواف؛ دو ركعت است و بعد از طواف خانه خدا، در حج يا عمره واجب مي شود.
4- نماز نذر؛ اگر كسي نذر كند كه نمازي بخواند، بايد به آن نذر عمل كند واگر وقت مخصوصي را براي آن مشخص كرده، بايد در همان وقت بخواند.
باور کنید کسانی که به تفکرات بنده اشکال گرفته اند حتی اصول و فروع دینشون رو نمیدونستند :-)
اصول و فروع دین
اصول دین ، پایههای اعتقادی دین است که نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن بر خواسته است پای بند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین، توحید، نبوت و معاد، و برای شیعه عدل و امامت نیز اضافه می گردد که پایههای اعتقادی ادیان را شامل میشود؛ و در زبانها، زمانها و اقوام مختلف صور متفاوتی به خود گرفتهاست ، به تعبیری میتوان گفت که درخت دین 5 ریشه(اصول دین) و 10 شاخه (فروع دین) دارد.
اصول دین:
1ـ توحید:
به معنای یگانگی خداوند متعال است.
2ـ عدل:
به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمیکند و هر چیزی را در جای خویش نگه میدارد و با هر موجودی، چنانکه شایستهاست رفتار میکند.
3ـ نبوت:
به معنای پیامبری حضرت محمد بن عبدالله (ص) و دیگر پیامبران الهی است.
4ـ امامت:
بدین معنا که پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعالاند
5ـ معاد :
به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم میآیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش میرسد.
فروع دین:
در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق میکنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی میگویند.
فروع دین منحصر به تعداد خاصی نیست و طبق تعریف آن شامل تمام احکام عملی متناسب با اصول میشود.
۱۰ مورد از مهمترین فروع دین عبارتند از: نماز ـ روزه ـ حج ـ زکات ـ خمس ـ جهاد ـ امر به معروف ـ نهی از منکر ـ تولی ـ تبری
شخص مکلف در دین اسلام برای عمل به فروع دین یا باید:
- به درجه اجتهاد رسیده باشد و طبق فتوای خود عمل کند (واژه مجتهد از کلمه «اجتهاد» مشتق شدهاست. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش است، اما مقصود از آن در اصطلاح اسلامی، بذل جهد و کوشش برای استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی است. منابع فقه اسلامی عبارتند از:قرآن، سنت، عقل و اجماع)
- و یا طریقهی احتیاط را پیش بگیرد.
- و یا از مجتهد تقلید کند. (تقلید به معنی پیروی و دنباله روی کردن است. در مباحث دینی، تقلید در اصول دین جایز نمیباشد و باید با تحقیق به آنها رسید.ولی در احکام اغلب اوقات باید از شخص متخصص که به او مجتهد یا مرجع تقلید میگویند تقلید نمود)
شرح بیشتر فروع دین :
1ـ نماز :
از عبادتهای مسلمانان است . واژهٔ نماز معادل عربی صلاة یا صلوة است.
نماز در نزد در نزد شیعیان یکی از فروع دهگانهٔ دین است. نمازهایی که بر هر مسلمان، در هر شبانهروز، واجب است عبارتاند از: نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا. البته غیر از این نمازها، نمازهای واجب دیگری هم هست که در ذیل تا حدودی توضیح داده شده است.
نمازهای واجب
نمازهای یومیّه (روزانه) : بر مسلمانان واجب است که روزی ۵ بار نماز بخوانند؛ کودکان، بیماران روانی و زنان در دوره عادت ماهانه از خواندن این نمازها معاف هستند. این نمازهای پنجگانه عبارتاند از:
نماز صبح (نماز فجر، نماز دوگانه):از سپیده دم تا طلوع آفتاب؛ این نماز دو رکعت است.
نماز ظهر (نماز پیشین): هنگامی که خورشید در وسط آسمان قرار گیرد تا زمان عصر؛ این نماز چهار رکعت است.
نماز عصر (نماز دیگر): بعد از زمان ظهر تا زمان غروب خورشید؛ این نماز چهار رکعت است.
نماز مغرب (نماز شام): از زمان غروب خورشید تا زمان عشا؛ این نماز سه رکعت است.
نماز عشاء (نماز خفتن): از زمانی که شفق سرخ رنگ آفتاب ناپدید شود تا نیمه شب؛ این نماز چهار رکعت است.
شیعیان معتقدند که بلافاصله پس از خواندن نماز ظهر میتوان نماز عصر و بلافاصله پس از نماز مغرب، میتوان نماز عشا را تا نیمه شب خواند.
مسلمانان اعتقاد دارند که چنانچه کسی نتواند نماز را در وقت آن بخواند، باید آن را پس از پایان وقت بخواند. چنین نمازی را نماز قضا میگویند.
نماز طواف واجب خانه خدا (در مسجدالحرام) : پس از هفت دور چرخیدن به دور کعبه، یک نماز دورکعتی به نام نماز طواف خوانده میشود.
نماز میّت : نماز میت، بر مرده گزارده میشود. این نماز نیاز به وضو و غسل و غیره ندارد و با کفش میتوان آن را انجام داد. معمولاً در مسجدالحرام پس از هر نماز یومیّه از نمازگزاران دعوت میشود که برای مرده یا مردگانی نماز بخوانند.
نماز قضای پدر و مادر : کسی که در زندگی خود برخی از نمازهایش را به جا نیاورده، باید پسر بزرگترش آن نمازها را نماز قضا کند که جزئیات آن در کتابهای دینی نوشته شده است.
نماز نافلهای که به علت نذر یا عهد یا قسم واجب شده است : نماز نافله به خودی خود واجب نیست و مستحب است ولی مثلاً اگر کسی نذر کند (تصمیم بگیرد) که اگر بیماریم معالجه شود، نماز نافله خواهم خواند و بیماریش معالجه شود، نماز نافله بر او واجب میشود که جزئیات این موضوع در کتابهای دینی ذکر شده است.
2ـ روزه:
در اسلام عبادتی است که انسان برای انجام فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از چیزهایی که روزه را باطل میکند خودداری نماید.
آیه ۱۸۲ بقره امر به روزه میکند و ظاهراً در رمضان سال دوم پس از هجرت فرو فرستاده شدهاست. در اسلام روزه در ماه رمضان ماه نهم تقویم قمری بر مسلمانان واجب شدهاست و حکم آن در آیات ۱۸۲ تا ۱۸۷ سوره بقره آمدهاست که در آن خداوند میگوید:«ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شاید با تقوا شوید.» محمد حسین طباطبایی در تفسیر المیزان در این باره میگوید: «در خصوص روزه برگشتن آثار اطاعت در انسان را در جمله «شاید با تقوا شوید» بیان کردهاست و میگوید فایده روزه تقوا است. و آن خود سودی است که عاید خود شما میشود. و هر که بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد. و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. و سخن کوتاه اینکه از هر چیزی که او را از خداوند مشغول میدارد بپرهیزد. و این تقوایی که قرآن به آن اشاره میکند ، تنها از راه روزه و خودداری از شهوات بدست میآید. و این خودداری از شهوات عبارتست از خودداری از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی. و اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت مییابد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط میشوند و آن وقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمیدهند و در تقرب به خداوند متعال دچار سستی نمیگردند . روزه در اسلام یکی از فروع عبادی بشمار میآید.در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) علت تشریع روزه برابری میان فقرا و اغنیاست.
3ـ خمس :
لغت عربی است و به معنای یک پنجم می باشد . خمس ، یکی از انواع مالیاتهای اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.
به اعتقاد شیعیان هر مالی که یک سال بدون استفاده قرار گیرد و غنیمت جنگی و چند مورد دیگر خمس به آن تعلق می گیرد و دادن خمس واجب است.
طبق اعتقاد شیعه، خمس به دو سهم تقسیم میشود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درماندهاست و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آنها اجازه میدهند.
خمس بر هفت چیز تعلق می گیرد:
اول:آن چیزی است که در جنگ از کفّار گرفته می شود، منقول باشد یا غیر منقول.
دوم:معادن
سوم:گنج
چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و در اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد.
پنجم:آن چه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد.
ششم:هرگاه شخص، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس بر آن واجب است و بر اساس آن چه در مدارک گفته است مراد زمین آماده شده برای زراعت است.
هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد.
4 ـ زکات :
از دستورات اسلامیست و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود میآورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت کار کمی انجام میدهد و طبیعت کار بیشتر را انجام میدهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان میگذارد.
مثلاً گندم که انسان بوجود میآورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان میگوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده میکنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی اینجا اگر چیزی با زکات قابل قیاس باشد موارد دیگر مثل برنج است: چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟
این مساله در سابق هم مطرح بودهاست در جواب گفتهاند آن سادگی در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست میآید برنج به دست نمیآید و زحمت زیادی میخواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار میدهد به دیگران بدهد.
5ـ حَجّ :
یکی از مهمترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی به شرح زیر ، مکلفاند در دهه اول ماه ذیالحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعهای از اعمال نیایشی را بهجا آورند.
شرایط حج :
بالغ باشد.
عاقل و آزاد باشد.
بخاطر حجّ مجبور نشود كار حرامى انجام دهد يا عمل واجبى را كه از حجّ مهمتر است ترك كند.
مستطيع باشد.
شرایط مستطیع شدن :
اول : وسیله سفر و توشه راه و چيزهايى كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است برایش فراهم باشد.
دوم : سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه بتواند حج را بجا آورد.
سوم : در راه، مانعى از رفتن نباشد و اگر راه بسته است يا انسان بترسد كه در راه حج جان او به خطر می افتد، حجّ بر او واجب نيست ؛ ولى اگر از راه ديگرى بتواند برود که مشکل یاد شده را نداشته باشد ، اگر چه دور تر باشد ، در صورتى كه مشقّت زياد نداشته باشد و خيلى غير متعارف نباشد، بايد از آن راه برود.
چهارم : بقدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.
پنجم: مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است مثل زن و بچّه و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنهارا لازم مى دانند،داشته باشد.
ششم : بعد از برگشتن از حج ، كسب يا زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود بزحمت زندگى كند.
6ـ جهاد :
یکی از مفاهیم دین اسلام است.واژه جهاد از ریشه «ج – ه - د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. این کوشش و مبارزه میتواند در عرصههای گوناگونی صورت گیرد از جمله کوشش در مبارزه با امیال درونی(جهاد اکبر) یا کوشش و مبارزه در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام (جهاد اصغر)
جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمدهاست و خداوند کسانی را که در راه او جهاد میکنند دوست دارد.
در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد. در قرآن کریم صحنه هاى مختلفى از میدان جهاد اکبر رابطه با پیامبران و سایر اولیاى خدا ترسیم شده است، که سرگذشت یوسف و داستان عشق آتشین همسر عزیز مصر یکى از مهمترین آنها است. رسول الله (ص): «المجاهد من جاهد نفسه فی الله»؛ (مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه کند.) در حدیث معراج خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است: «مردم یک بار می میرند، ولی نیکوکاران و آخرت گرایان بر اثر مبارزه با نفسهایشان و مخالفت با خواهشهای درونی شان و ستیز با شیطانی که در رگهایشان جاری است روزی هفتاد بار می میرند.» آن دژ در درون خود انسان است، نفس انسان است.
سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,