بزرگترین مجموعه سخنان کوتاه و فلسفی با تاکید بر : FRIEDRICH VILHELM NIETZSCHE
**************************************/OMID AZIMI Private WEB Www.TOJIH.Lxb.ir

تحلیل در باره ستاره داوود که او را نماد شیطان نیز میدانند.

ستاره داوود، مهر سلیمان، نگین سلیمان یا خاتم سلیمان شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده است. این تعریفی است که دنیا از ستاره داود میشناسد. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد.
ستاره داوود در یهودیت
ستاره داوود (به عبری מָגֵן דָּוִד یا מגן דוד - ترجمه واژه به واژه: سپر داوود) نشان یهودیت، به خصوص در بین یهودیان اشکنازی است. این علامت را می توان بر روی پرچم کنونی کشور اسرائیل مشاهده کرد. برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. بر طبق نظر برخی علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد. مرکز ستاره را نماد روز هفتم می دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است. اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نشان داوود پیغمبر نیست، بلکه نشانهٔ داوود الروی فرزند سلیمان بن دوجی، که با ادعای مسیح بودن در مقابل سلجوقیان شورش کرد. سپس پس از مرگ وی نشانه پرچم او در بین یهودیان اشکنازی مشهور گردید. برخی از گروههای سنتی یهودی بجای این نشان که آن را بدعت می خوانند، از نشان سنتی یهود، منوره، استفاده می کنند. در قرآن کریم درباره حضرت سلیمان آمده: «و من الشیاطین من یغوصون له و یعملون عملا دون ذالک و کنا لهم حفظین» ترجمه: و عده اى از شیاطین براى او غواصى مى کردند و غیر از آن نیز کارهایى انجام مى دادند، و ما مراقب اوضاع آنها بودیم تا از فرمان سلیمان تمرد نکنند (انبیاء، 82). آنچه در آیه فوق به عنوان شیاطین آمده، در آیات سوره سبا به عنوان" جن" مطرح شده است (آیه 12 و 13 سبا) و روشن است که این دو با هم منافات ندارد، زیرا مى دانیم" شیاطین" نیز از تیره جن مى باشند.
به هر حال جن نوعى از مخلوقات داراى عقل و شعور و استعداد و تکلیف است، که از نظر ما انسانها ناپیدا است و به همین جهت" جن" نامیده مى شود و بطورى که از آیات سوره جن استفاده مى شود آنها نیز مانند انسانها داراى دو گروهند مؤمنان صالح، و کافران سرکش، و ما هیچگونه دلیلى بر نفى چنین موجوداتى نداریم، و چون مخبر صادق (قرآن) از آن خبر داده مى پذیریم. از آیات سوره ص و سبا و همچنین آیه مورد بحث به خوبى استفاده مى شود که این گروه از جن که مسخر سلیمان بودند افرادى باهوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارتهاى مختلف بودند.و جمله" یعملون عملا دون ذلک" (کارهایى جز این براى او انجام دادند) اجمالى است از آنچه مشروحش در سوره سبا آمده است: یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدور راسیات که نشان مى دهد" محرابها و معابد بسیار عالى و زیبا و وسائل زندگى مختلف از جمله دیگها و سینى هاى بسیار بزرگ و مانند آن براى او مى ساختند".از پاره اى دیگر از آیات مربوط به سلیمان استفاده مى شود که گروهى از شیاطین سرکش نیز وجود داشتند که او آنها را در بند کرده بود، «و آخرین مقرنین فی الأصفاد» (ص- 38) و شاید جمله" و کنا لهم حافظین" نیز اشاره به این باشد که ما آن گروه خدمتگزار سلیمان را از تمرد و سرکشى بازمى داشتیم. بنا به برخی روایات حضرت سلیمان نیز با این ستاره جنیان را به تسخیر خویش در آورده بود.

تاریخچه ستاره داوود در یهودیت
در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.اولین بار که این نشان در تاریخ یهود ثبت شده در قرن ۱۲ میلادی توسط یهودا حدسی بوده است. یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آنچیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا "سپر داود" خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است.
تئوری دیگر این است که در طول شورش های (Kochba) در قرن اول روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند. در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است. مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود. گمان دیگر، این است که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد.
در نهایت لازم است گفته شود که این نماد بارها و بارها با اهداف تحقیر آمیز به کار رفته است. بعضی ها به استهزاء می گویند که دو مثلث در خلاف جهت یکدیگر نمایاننده تضادهای موجود میان قوم یهود هستند. علاوه بر این در دوران نازی ها، حکومت عثمانی بر فلسطین و ... نیز یهودیان به شکلی تحقیر آمیز مجبور بودند بازوبندهایی حاوی این نماد بر بازو ببندند تا همه جا شناخته شوند. در پاسخ به این تحقیرها، امروزه دولت اسرائیل این نماد را به رنگ آبی بر روی پرچم خود نقش کرده است، اما فراموش نکنیم که این نماد نه نماد اسرائیل است و نه حتی نماد یهودیت، نماد اصلی یهودیت شمعدان هفت شاخه ای است که خودشان آن را Menorah می نامند. مثلث متساوی الاضلاع نماد ارزش های برابر است و ماسون ها آن را با نام ستاره داوود می شناسند که از جای گرفتن یک مثلث متساوی الاضلاع بر روی یک مثلث دیگر شکل می گیرد. امروز آن را سمبل قوم یهود می دانند که بر پرچم اسرائیل نیز دیده می شود.
اما در حقیقت اصل آن مصری است. اولین بار شوالیه های معبد آن را در تزیین دیوار کلیساها به کار بردند، چون آنها اولین کسانی بودند که در اورشلیم به حقایق مهمی دربارة مسیحیت دست یافتند. بعد از ازمیان رفتن معبدیان این نشان در کنیسه ها به کار رفت. اما ما در فراماسونری بی شک با همان مفهوم کهن مصری از آن بهره می گیریم و به این صورت دو نیروی مهم را با هم ترکیب می کنیم. با پاک کردن قسمت بالا و پایین دو مثلث به علامت نادری می رسیم که آن را خوب می شناسید.ستاره داوود ستاره 6 گوش منشکل از دو مثلث و در اصل دو هرم می باشد. یکی با راس رو به بالا (سمبل قدرت مصریان) و دیگری هرم واژگون است که با قدرت الهی، ظالمان سرنگون می گردند. در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

ستاره داوود در دیگر ادیان
به هنگام شرح این ستاره شش گوشه باید در نظر گرفت که همین نماد با عناوین دیگر در تاریخ بشر بارها و بارها دیده شده است و حتی در دوران پیش از تاریخ نیز ردپاهایی از آن به چشم می خورد.به جز یهودیت، این نشان در ادیان و عقاید بسیاری مانند مسیحیت، زرتشتی، هندو، بودایی، اسلام کاربرد داشته است. امروزه در برخی عقاید و گروههای سری مانند اشراقیون و فراماسونها از این نشان استفاده می شود.
برخی اعتقاد دارند این نگین به سلیمان نیرویی جادویی برای تسلط بر جنیان می بخشید. گمان می رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است. این نشانه مانند سایر نشانه های ادیان ریشه اجتماعی دارد نه دینی. ستاره شش گوشه نشانه چاکرای قلب است، به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد استفاده شده، در یونان نشانه ازدواج مقدس (Hieros Gamous) بوده و در هند به عنوان نماد رقص کیهانی شیوا و شاکتی به کار رفته است. اما آن چیزی که اینجا مورد نظر ما است، به طور خاص مفهوم "ستاره داود" یهودی ها است و نه ستاره های شش گوشه مشابه. معروف است که سلیمان نبی (ع) اولین بار از آن به عنوان مهر استفاده نمود.
بنابراین این علامت مهر یک پیامبر و در نتیجه نشانی الهی است. ستاره داود همان نماد مهر سلیمان میباشد. ستاره شش پر پویایی که به مهر سلیمان معروف است جنبه های مکمل مختلفی را نمادین میسازد. مثلث سر بالا نماد آتش و در عین حال انسانی که در جهت فعال و در جهت زمین منفعل است. مثلث سر پایین با آب یا انسانی که در جهت کائنات منفعل و در جهت زمین فعال است همخوانی دارد. مثلث سر بالا که خطی از میانش میگذرد نماد هوا، مثلث مخلف آن نماد زمین است. این مثلث ها روی هم رفته مهر سلیمان را تشکیل میدهد که نماد امتزاج همه عناصر و اتحاد ضدین یا متحد شدن مکمل هاست.

ستاره داود نمادی ایرانی
ما میدانیم که این نماد کاملا ایرانی است و متعلق به ایران باستان میباشد. دقیقا مانند چلیپا که همان صلیب شکسته معروف میباشد.

تاریخچه شکل گیری ستاره داود در فارسی و انگلیسی
در قرن دوازده میلادی در استان آذربایجان (غربی) خانواده های یهودی به شکل پراکنده زندگی می کردند. یکی از این خانواده ها کودکی داشت که نامش مناخیم بود. پدر مناخیم خاخامی به نام سلیمان بود و از این رو وی به مناخیم بن سلیمان معروف شد. احتمال قوی این است که محل سکونت وی شهر کنونی سلماس بوده است. در هر صورت او و در رشته های مرتبط بة اعتقادات یهودیان از جمله تورات – تلمود – تصوف و جادو اگاه گردید. (تصوف یهود همان جیزی است که اکنون به کابالا معروف می باشد و بد نیست بدانید که کلآ یهودیان بنیانگذار و مربیان جادوگری در طی تاریخ بوده اند که فعلآ به بحث ما مربوط نمی شود). او تقریبآ سی سال داشت که به فکر ایجاد کشوری برای یهودیان و علامت مستقلی به عنوان پرچم آنان افتاد. وی اگاه در علوم زمان خود بود و با دانشی که از فرهنگ یونان داشت مثلث را به عنوان سمبل قوم یهود انتخاب کرد.
در یونان باستان مثلث کاملترین شکل ریاضی شمرده می شد و هنگامی که رو به اسمان قرار داشت معنی عرفانی و صوفیانه معنویات و بهشت را خاطر نشان می ساخت و هنگامی که رو به زمین قرار می گرفت به معنای برکات خداوند و یا طبیعت در روی زمین بود. اواین دو مثلث را ترکیب کرد و در آن هنگام به فکر تغییر نام خود افتاد و خود را دیوید آلروی (یا داود الروحی) نامید و به قوم یهود پیشنهاد کرد این علامت را بر روی سپر خود نقش کنند این پیشنهاد مورد قبول واقع شد.از آن تاریخ این علامت یا ستاره شش پر به نام ستاره داود معروف شد. همانطور که قبلآ خاطر نشان کردیم در اعتقادات یهودیان فلش رو به بالا کنایه از برگزیده بودن قوم یهود دارد و فلش رو به پایین به معنای آن است که نعمت های روی زمین خاص این قوم است. این ستاره ربطی به حضرت داود پیامبر ندارد. و امروزه این ستاره نماد ظلم و ستم و تباهی مشتی صهیونیست شده است که هر بیدادی را در دنیا انجام می دهند و زور هیچ کس هم گویا به انان نمی رسد.

ستاره داوود؛ افسانه دروغ صهیونیستی
مورخان، هنرمندان و باستان شناسان بر این امر تأکید دارند که ستاره داوود یک افسانه دروغ صهیونیستی است و در اصل یک شکل مورد استفاده عربی بوده است که توسط یهودیان به سرقت رفته است. همه حقایق تاریخی موید این امر است که اسراییل، دولتی بدون اصل و تاریخ و یک نبات شیطانی است که توسط استعمار در قلب امت اسلامی کاشته شده است و هیچ باکی از واژگونی حقایق و خلق افسانه ها و خرافات در مورد ریشه و تاریخش نداردو این مسیر، تمدن و فرهنگ دیگر امت ها را به خودش نسبت می دهد، حتی مدعی شده است که تمدن قدیم مصری دارای اصل یهودی است و آنان که اهرم را بنا نهادند، عبرانیون بوده اند.

اشکال هندسی در معماری اسلامی قبل از تشکیل دولت یهود
در همین زمینه، این کیان یکی از عناصر هنر اسلامی را که بر اشکال هندسی متکی است، به عنوان یکی از سمبل هایش برگزیده و مشکل مهمتر این است که ما از سمبل هایمان دست کشیده ایم و نسبت به استفاده از آنها حساسیت داریم و نگرانی از این است که روزی بیاید که ما از تمامی تاریخمان به حجت این که یهودیان در مورد آنها اسطوره و افسانه می سازند، دست بکشیم .در زمینه ستاره شش گوشه که اسراییلی ها آن را به عنوان ستاره داوود و سمبل خویش برگزیده اند دکتر محمد ابوغدیر استاد و رییس بخش زبان عربی در دانشکده علوم انسانی الازهر تأکید دارد این ستاره شش گوش دارای اصلی عربی است و یا بوسین ها که جزیی از کنعانی های عرب بودند و شهر قدس را ایجاد کردند و دولتی تشکیل دادند، این ستاره را به عنوان شعار و سمبل خود انتخاب کردند.
وی می افزاید بعد از خروج یهود از مصر، آنها به طرف کنعان رفتند، ولی داخل آن نشدند و به صورت مجموعه هایی از قبایل و عشایر در اطراف منطقه پخش شدند و با کنعانیان از در حیله و نیرنگ و از راه تجارت و خویشاوندی وارد شدند تا توانستند بر شهر کنعان و این رمز و نشانه دست پیدا کنند و از آن تاریخ این ستاره به عنوان اسطوره ای در تفکر یهود در آمد و به انگشتر سلیمان ارتباط داده شد و در تمامی جوامع یهودی در سراسرجهان منتشر شد و به هنرها و فنون مختلف وارد شد و در تفکر صهیونیستی این دلالت حاصل شد که این ستاره جزیی از تاریخ و اسطوره یهود است، چرا که اسراییل دولتی است که بر اساس اساطیر زندگی می کند و تمامی تلاش خود را در این زمینه یعنی ارتباط مردم و ملت با مجموعه ای ازافسانه ها به کار می گیرد.
دکتر صلاح بهنسی استاد باستان شناسی اسلامی در دانشگاه های قاهره و یمن در این مورد می گوید: ستاره چه پنج ضلعی، چه شش و چه هشت ضلعی یکی از شکل هایی است که هنرمند به منظور دوری از به تصویر کشیدن موجودات زنده، از آن بهره می برد و لذا ما استفاده فراوانی از این نوع اشکال هندسی و نباتی را در معماری به ویژه در مساجد وساختمان های اسلامی شاهد هستیم و دولت صهیونیستی یک دولت تازه تأسیس است و تاریخ یا تمدنی ندارد که هنر یا معارفی از آن ناشی شود.وی می افزاید: هنر اسلامی دارای خصایص معینی است که از جمله اهم آنهابی علاقگی به خالی بودن صحنه و سعی در پر کردن جاهای خالی هنر بانقاشی است و از اشکال پرکردن این جاهای خالی، ستاره است که به هنرمنداین امکان را می دهد، البته در این زمینه از اشکال دیگر هم استفاده می شود وبستگی به ذوق صاحب هنر دارد و ستاره هیچ ربطی به شرایط سیاسی خاص ندارد.

دکتر انور ابراهیم رییس اداره مرکزی توافقات و برنامه های فرهنگی وزارت فرهنگ مصر در این زمینه می گوید: ستاره ششی ضلعی مثل هر شکل هندسی دیگر است که هنرمندان مسلمان از آن بهره می جستند و از قدیم دربرخی فرهنگ ها مثل فرهنگ فارسی ستاره «شعرای یمانی» وجود داشت که یک ستاره درخشان در آسمان صاف است و این امر به ما منقل شد و هنرمندان در اشکال مختلف و در کشورهای مختلف به خصوص در مغرب از آن استفاده می کردند. وی می گوید: دراذهان مردم تداعی هایی در موردارتباط اشکال هندسی با امور سیاسی وجود دارد و مردم در مقابل برخی سمبل ها خیلی سریع حساسیت نشان می دهند، مثل ستاره که رمز یهود شده یا هرم که رمز و سمبل جمعیت های ماسونی شده است، ولی این دلیل نمی شود ما هرم را حذف کنیم، چون ماسونی ها از آن استفاده می کنند و بااین که در برخی مقادیر فرعونی قدیم ما چیزهایی شبیه صلیب شکسته مشاهده می کنیم، ولی آن هیچ ربطی با برداشت های غرب از صلیب شکست ندارد.

دکتر احمد الزیات استاد آثار باستانی اسلامی در دانشکده ادبیات طنطامی گوید: یک هنرمند مسلمان اشکال مختلف هندسی را چه به صورت دو مثلث متقاطع یا ستاره شش ضلعی و یا شکلی که به عنوان قوس پنج سرمعروف است و در عصر فاطمی ها از آن استفاده می شد، در کارهایش مورداستفاده قرار می دهد که جزیی از آن چیزی است که به نام نقاشی بشقاب ستاره ای معروف است و شکل دایره ای است که درون آن دانه هایی به شکل بادام وجود دارد و در داخل آن شکلی شبیه ستاره چند ضلعی که بر حسب اندازه و اضلاع، تعداد اضلاع این ستاره از پنج تا نه تفاوت می کرد و لذا این گونه طرح های مهندسی اسلامی است که در معماری ها و آثار باقی مانده ازآن زمان مثل محراب چوبی سیده رقیه در موزه اسلامی قاهره وجود دارد.
وی افزود: حتی تا الان نیز بسیاری از طرح هایی که در معماری ما استفاده می شود ستاره است که در اصل از دو مربع متقاطع است که یک ستاره هشت ضلعی را تشکیل می دهد و یا دو مثلث متقاطع که شکل یک ستاره شش ضلعی را ایجاد می کند که اگر کوچک شود شکل پولک ماهی را پیدا می کندو این امر از سال های متمادی پیش در هنر اسلامی به کار می رفته و ما ترسی نداریم که چون در پرچم اسراییل وجود دارد، آن را به کار نگیریم.


 در اعصار اخیر، ستاره داوید به نشانه اصلی و برتر (مقدم) یهودیت تبدیل شده است. این ستاره شش گوشه، با به هم پیوستن دو مثلث (متساوی الاضلاع) ساخته شده است، که می‌توان آن را روی مزوزا، منورا،‌ برچسب کیف‌ها و کیپاها (کلاه ها) پیدا کرد. آمبولانس‌ها در اسرائیل علامتی از «ستاره داوید قرمز» در بردارند. منبع و سرچشمه این سمبل شش گوشه چیست؟

 شش جهت ستاره داوود، تسلط قدرت ا.لهی را بر سرتاسر گیتی و شش جهت اصلی را نشان می دهد: شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین. نام عبری ستاره داوود، یعنی « ماگِن داوید در لغت به معنای «محافظ داوید»، به خداوند اشاره دارد. این امر تصدیق می کند که داوید‌ با توانایی و قدرت خودش پیروز نمی‌شد. او به وسیله امداد قادر مطلق حمایت می‌شد.توضیحات گوناگون دیگری نیز درباره معانی ستاره داوید وجود دارد.یک عقیده این است که ستاره شش گوشه، شکل و موجودیت را از مرکز جامد و سخت خود می گیرد. این مغز درونی، نشان دهنده ی بُعد روحانی و معنوی، احاطه شده به وسیله شش جهت مادی است. (عقیده مشابهی در مورد شبات برقرار است - هفتمین روز هفته، که به شش روز دیگر هفته، تعادل، ماهیت، و منظر می دهد.) در قبالا (عرفان یهود)، این دو مثلث، انشعاب و گرایش به دو شعبه ذاتی در انسان را نشان می‌دهند: خوبی در برابر بدی، روحانیت در برابر جسمانی بودن، و غیره. این دو مثلث، همچنین می توانند ارتباط متقابل بین یهودیان و خداوند را نشان دهند. مثلث رو به «بالا»، به طور سمبلیک، کردار و رفتار خوب ما که به سوی بالا و به آسمان می‌رود، و سپس شارش خوبی‌ها را به سمت پایین (این جهان) به جریان می‌اندازد، نشان می دهد، به گونه ای نمادین، به صورت مثلث رو به «پایین» نشان داده می‌شود.نظریه ای که بیشتر عملی است، آن است که در دوره شورش بَرکوخبا علیه رومیان (قرن اول میلادی)،‌ فن آوری آوری جدیدی گسترش پیدا کرد که برای محافظت و پوشش زره، از استواری دو مثلث درهم فرو رفته استفاده می‌شد. پشت هر محافظ، دو مثلث درهم فرو رفته،‌ که به صورت الگوی شش گوشه‌ای نشان داده می‌شد، برای محافظت گوشه‌ها استفاده می‌شد. یک فرضیه تندرو نیز این است: ستاره داوید به عنوان نماد ستیزه داخلی که معمولاً ملت یهود را آزرده است، اختصاص داده شده است:‌ دو مثلث به دو جهت مخالف اشاره می‌کند !


 یک یهودی فلسفه دان به نام فرانتس روز نتسوایگ(1929-1886)متولد کتسل آلمان ،کتابی دارد به نام "ستاره نجات"که در آن سیر یهود در مکان و زمان را با استفاده از این ستاره نشان داده است .هر پر ستاره یک اسم دارد :خداوند،جهان و انسان از یکسو و آفرینش،تجلی و نجات از سوی دیگر.در نظر او اینها مفاهیمی واقعی هستند :خداوند در جهان به وسیله انسان به واقعیت می پیوندد.تجلی خدا در انسان رویدادی واحد و یکباره نیست بلکه آن نیز سیری دنباله دار است که انسان را وا می دارد تا برای همه بشریت نجات را به جهان آورد.راه یهودیت از آغاز به وسیله تاریخ و روح یهودی که در آن فعالیت می کند ،تعیین شده است.بعضی از علمای یهود هم اعتقاد دارند که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد. در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود که امروزه در قالب مکاتب عرفانی جدید زیاد دیده می شود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است. مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود.
اما اینکه چرا این ستاره به داوود نبی منتسب است را علمای یهود این طور پاسخ داده اند که داوود نبی(س)در جنگ ها این ستاره را به نشانه تحت حمایت بودن قادر متعال بودن خود به بر سپرش نقش می کرده است.یعنی که خداوند از هر شش جهت (شمال ،جنوب،شرق،غرب،بالا و پایین) بر کهکشانها و زمین احاطه دارد و از همه این جهات نیز از او و قومش محافظت می کند .به همین دلیل یهود به این ستاره سپر داوود Magen David نیز می گویند.فراماسون ها هم از این دو مثلث به تنهایی ویا با هم زیاد استفاده می کنند.طبق اعتقادات آنها که برگرفته از مکتب یهود است بر دو ستون ورودی معبد سلیمان این دو مثلث نقش بسته بوده است.یکی بر ستون راست (یاکین ،(Jو دیگری بر ستون چپ(بوعز،B).و به همین دلیل بر دو ستون ورودی لژهای فراماسونری این دو مثلث دیده میشود.


ستاره داوود در یهودیت
ستاره داوود ( ترجمه واژه به واژه: سپر داوود) نشان یهودیت، به خصوص در بین یهودیان اشکنازی است.  این علامت را می‌توان بر روی پرچم کنونی کشور اسرائیل مشاهده کرد.
تاریخچه
اولین بار که این نشان در تاریخ یهود ثبت شده در قرن12میلادی توسط یهودا حدسی بوده است.برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی استبر طبق نظر برخی علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد. مرکز ستاره را نماد روز هفتم می‌دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است.اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نشان داوود پیغمبر نیست، بلکه نشانه داوود الروی فرزند سلیمان بن دوجی، که با ادعای مسیح بودن در مقابل سلجوقیان شورش کرد. سپس پس از مرگ وی نشانه پرچم او در بین یهودیان اشکنازی مشهور گردید.برخی از گروههای سنتی یهودی بجای این نشان که آن را بدعت می خوانند، از نشان سنتی یهود، منوره، استفاده می کنند.
ستاره داوود در دیگر ادیان
بجز یهودیت، این نشان در ادیان و عقاید بسیاری مانند مسیحیت، زرتشتی، هندو، بودایی، اسلام کاربرد داشته‌است. امروزه در برخی عقاید و گروههای سِرّی مانند اشراقیون و فراماسونها از این نشان استفاده می‌شود.برخی اعتقاد دارند این نگین به‌ سلیمان نیرویی جادویی برای تسلط بر جنیان می‌بخشید.گمان می‌رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است.این نشانه مانند سایر نشانه های ادیان ریشه اجتماعی دارد نه دینی

www.daneshju 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

1-زمينه سفيد :  بيانگر صلح است ، چيزي كه با ماهيت يهوديت تلمودي سنخيتي ندارد . سرشت

انسان اسرائيلي كه تربيت تلمودي دارد بر حرص  و طمع قرار گرفته است. خصيصه اصلي

يهودي تلمودي بلند پروازي و طغيان گري است . اين ويژگي ، آدمي را وا مي دارد كه خود را از ساير

ملل متمايز و برتر بداند .

چنين موجودي اگر هم بخواهد با ديگران در صلح و سازش زندگي كند ، نمي تواند . اين حس نفرتي

كه در گوشه گوشه جهان نسبت به يهود وجود دارد ، ناشي ازهمين خصيصه است .

 ۲- ستاره داوود : اسرائيل حكومت خود را تالي حكومت حضرت داوود بنيانگذار آل يهود مي داند و

ستاره داوود سمبل اعتقادات و ديدگاههاي قوم يهود است .البته پر واضح است كه صهيونيستها براي

پيشبرد مقاصد شوم خود از هر چيزي حتي دين ، خدا و پيامبر به عنوان ابزار استفاده  مي كنند .

 امام خميني در رد ادعاي دروغين صهيونيستها ، مي فرمايند :  موسي معارضه مي كرد با طاغوت ،

و اينها كه مي گويند ما پيرو موسي هستيم ، خودشان طاغوتند . ايشان در جمع كليميان ايران

فرمودند : ما با آنها ( صهيونيستها ) مخالفيم و مخالفتمان براي اين است كه آنها با همه اديان

مخالف هستند ، آنها يهودي نيستند ، يك مردم سياسي اي هستند كه به اسم يهودي كارهايي 

مي كنند و يهودي ها هم از آنها متنفر هستند و همه انسانها بايد از آنها متنفر باشند . 

3. دو نوار آبي رنگ در حاشيه بالايي و پاييني : نمادي از رودهاي نيل و فرات است يعني اينكه

 مرزهاي اسرائيل از« نيل» تا« فرات» است .

امام خميني (ره) در سخنراني 7/6/63 مي فرمايند : من كرارا‍ً تذكر داده ام كه اسرائيل از نيل تا فرات

را از خود مي داند ، و شما را غاصب سرزمين هاي خويش مي شمرد . گرچه اكنون جرات اظهار صريح

 آن را ندارد .

 دكتر علي خليل در كتاب‏‏ « يهوديت ، مابين تئوري و اجرا» مي نويسد : تصويري كه ادبيات تلمودي

براي مرزهاي سرزمين اسرائيل در آينده ترسيم مي كند ، بر اساس سفر « دباريم » مي باشد .

مرزهاي اسرائيل  گسترش خواهد يافت و از هر طرف توسعه مي يابد . دروازه هاي قدس به دمشق

مي رسد و دياسبورا براي بر افراشتن خيمه هايش در مركز فلسطين خواهد آمد .

نوشته ي  اسرائيل شاهاك ، يهودي ضد صهيونيست در كتاب « تاريخ يهود ، آيين يهود» ، مطلب فوق

 را روشن تر بيان مي كند . آرماني ترين روايت در مورد مرزهاي اسرائيل شامل مناطق محصوردر

مرزهاي زير است : از جنوب ، تمامي صحراي سينا و بخشي از شمال مصر به طرف بالا تا حوالي

قاهره  ، از شرق ، تمامي اردن و بخش عظيمي از عربستان سعودي ، تمامي كويت و قسمتي از

جنوب فرات در عراق ، از شمال ، كل لبنان و كل سوريه به اضافه بخش اعظم تركيه به طرف بالا

 ( تا درياچه وان ) و از غرب ، قبرس . در سال 1967 ميلادي زماني كه خبرنگار آسوشيتد پرس از يكي

از سربازان اسرائيلي مي پرسد مرزهاي كشور اسرائيل تا كجاست ؟ سرباز با كمال غرور و

خود پسندي پاسخ مي دهد : « تا آنجا كه قدمم را بگذارم » و با پوتينش به زمين مي كوبد.

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

تیمی از دانشمندان آمریکایی موفق به شناسایی ژنی شده‌اند که بقدری بر ساعت بدن انسان تاثیر گذاشته که می‌توان از روی آن حتی زمان مرگ احتمالی فرد را تشخیص داد.

به گزارش ایسنا، محققان امیدوارند که این یافته‌ها بتواند در نهایت برای تشخیص زمان مصرف موثرتر دارو در بیماران سکته قلبی و مغزی و یا نظارت دقیق‌تر بر بیماران بیمارستانی مورد استفاده قرار گیرد.

این محققان بصورت اتفاقی زمانی که در حال بررسی پیشرفت بیماری آلزایمر و پارکینسون بودند، موفق به شناسایی این گونه ژنی شدند.

آنها به بررسی الگوهای خواب ۱۲۰۰ داوطلب سالم ۶۵ ساله پرداختند که بطور سالانه از لحاظ عصبی و روانی خود را ارزیابی می‌کنند.

محققان موفق به شناسایی یک مولکول در نزدیکی ژنی موسوم به «دوره ۱» شدند که به عنوان پایه از آدنین(A) یا گوانین(G) برخوردار بود.

گونه A با ضریب شش به چهار رایجتر بوده، از این رو از آنجایی انسانها از دو گروه کروموزوم برخوردارند یک انسان ممکن است با ۳۶ درصد شانس برخورداری از دو A، ۱۶ درصد از دو G و ۴۸ درصد از A و G بطور همزمان مواجه باشد.

این پژوهش که در سالنامه Neurology منتشر شده، نشان داده است که افراد برخوردار از ژنوتیپ AA بطور طبیعی یک ساعت زودتر از دارندگان ژنوتیپ GG بیدار شده، در حالیکه افراد دارای AG دقیقا در یک زمان میانه از خواب بیدار می‌شوند.

آنها همچنین نشان دادند که افراد دارای ژنوتیپ AA یا AG بطور میانگین دقیقا پیش از ساعت ۱۱ ظهر فوت کرده، در حالیکه دارندگان ژنوتیپ GG بیشتر پیش از ساعت ۱۸ درگذشته‌اند.

منبع :

Isna.ir





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

اکثریت چیزهایی که در این دنیا با آنها سرو کار داریم هم فوایدی دارند و هم مضرراتی!حال کم یا زیاد!حتی خاکی که در زمین است اگر بخوریم حتما میزان اندکی ویتامین دارد!ولی این امر دلیل بر انجام این کار نیست!

آب مایع حیاط است اما نوشیدن بیش از حد آن برای معده ضرر دارد و کشنده است!

زندگی بدون اکسیژن ممکن نیست اما قرار گرفتن در معرض آن زیان بار است!

اکثر غذا هایی که ما طی روز و در وعده های غذایی مصرف میکنیم با گروه خونی و سیستم گوارش و وراثت و ژنتیک ما مغایر نمیباشد و بسیار برای سلامتی ما زیان بارند!

چای هم همینطور . . .

در این بین سیگار هم معایب و در عین حال فوایدی دارد-بنده با اینکه سیگاری نیستم و توصیه میکنم نه تنها سیگار نکشید بلکه به تغذیه تان رسیذگی نمایید.

اما برخی از فواید سیگار





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

چهل حدیث درمورد آخر زمان
1-
امیر مومنان(ع): مرد را برای پوشیده نگه داشتن همسرش سرزنش می کنند.
2-
امیر مومنان(ع) : او [حضرت قائم «عج»] هنگامی ظاهر می شود که حقیقتها کم اجر و دنباله روها از نابخردان پیروی کنند.
3-
امیر مومنان(ع): عربها دچار اختلاف شوند اشتیاق به ظهور افزون شود.
4-
امیر مومنان(ع): عفاف و خویشتن داری از جامعه رخت بربندد و … و شیطان بر همگان چیره شود.
5-
امیر مومنان(ع): زنها فرمانروایی کنند، حوادث جانکاه و کمرشکنی روی می دهد.
6-
امیر مومنان(ع): هنگامی که مرد ها با مردها در می آمیزند و زنها با یکدیگر.
7-
امیر مومنان(ع): عراق را فتح کنند و هر نوع اختلافی را با خونریزی پاسخ دهند.
8-
پیامبر(ص): برای مردم روزگاری میرسد که تنها همّ وغمّشان شکم آنها و شرف آنها تجمّلات زندگی و قبلهء آنها زنهایشان می گردد.
9-
پیامبر(ص): دین و آئین آنها درهم ودینارشان می باشد، آنها بدترین خلایق هستند برای آنها نزد خدا ارج و مقامی نیست.
10-
پیامبر(ص): هنگامی که روابط نامشروع شیوع پیدا می کند زلزله زیاد می شود.

11-پیامبر(ص): هنگامی که برای کارهای ناشایست تعاون وهمکاری کنند و در احکام دین از یکدیگر دوری کنند.
12-
پیامبر(ص): انسان به پدر ومادرش جفا می کند ولی با دوستانش از راه وفا وصفا وار د می شود.
13-
پیامبر(ص): هنگامی که تکبّر و خودپرستی در اعماق دلها نفوذ کرد آنطور که سمها در بدنها نفوذ میکند.
14-
پیامبر(ص): گناهان علنی شوند و محرّمات الهی سبک شمرده شوند.
 15-
پیـامبر(ص): زمـانی می آید که مـردم گـرگ درنده می شونـد، هر کس گرگ نباشد او را میخورند.

16-
پیامبر(ص): مردم به انجام منکرات تظاهر می کنند … و اموال فراوان برای غنا و موسیقی خرج می شود.
17- 
امیر مومنان(ع): کسی که امر به معروف کند، خوار شود و کسی که مرتکب گناه شود، مورد ستایش قرار گیرد.
 18-
امیر مومنان(ع): هنگامی که نیازها وگرفتاریها فراوان شود مردم همدیگر را نشناسند
 19-
امیر مومنان(ع): انسان برای استمداد به نزد برادرش برود، او را در قیافه ای دیگر غیر آنچه بود می بیند.
20-
امیر مومنان(ع): شکافنده ها بشکافند و پیش بتازند ،تیز پروازان حمله کنند.

 21-
پیامبر(ص): هنگامی که امت من نماز را ضایع کنند و از شهوات پیروی کنند.
22-
امیر مومنان(ع): پشتها سنگین شود و حوادث پیاپی واقع شود.
23-
پیامبر(ص): مرد ها خود را شبیه زنها و زنها خود را شبیه مرد ها می کنند.
24-
پیامبر(ص): هنگامی که زنها جامه مردان را بپوشند و پوشش حیاء از آنها گرفته شود.
25- 
پیامبر(ص): سپس زمانی می آید که قاریان قرآن را می خوانند ولی از حلقومشان تجاوز نمیکند (عمل نمی شود…).


26- پیامبر(ص): قرآن را طبق خواسته های خود توجیه می کنند و آئین خدا را آراء خود تفسیر و تحلیل می کنند.
27-
پیامبر(ص): ثروتمندان امت برای سیاحت به مکه می روند ومتوسطین آنها برای تجارتو فقرا برای ریاء و تظاهر (افراد خالص کم اند).
28-
پیامبر(ص): قرآن با نی و لحن غنا خوانده می شود، بدون آینکه به هنگام تلاوت با خوف وخشیت از پروردگار همراه باشد.
29-
پیامبر(ص): پس می بینی که گوش دادن به قرآن برای مردم بسیار سنگین است و گوش دادن به صداهای باطل آسسان و فرح بخش شده است.
30-
امیر مومنان(ع): آلات لهو و لعب در رهگذر مردم آشکارا به کار گرفته می شود، مردم عبور می کنند و کسی جرئت نمی کند از آن جلوگیری کند.

31-
پیامبر(ص): (در آخر الزمان یعنی نزدیکی ظهور) زمین لرزه بسیار می شود.
32-
پیامبر(ص): انتظارمیرودکه حتی یک قفیزگندم ویک درهم پول به مردم عراق نرسد.
33-
امام صادق(ع): رودخانه ها خشک می شود و قحطی و گرانی پیش می آید.
34-
پیامبر(ص): سه پرچم در یک سال و یک ماه و یک روزخروج می کنند(۱ـ سفیانی ۲ـ خراسانی ۳ـ یمانی (
35-
امام صادق(ع): مردی از اولاد عمویم زید در یمن خروج می کند.
36-
پیامبر(ص): یمانی ازشیعیان امیرمومنان (ع) است خروج یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه همزمان به دنبال ییکدیگر است.
37-
امام صادق(ع): در آن میان پرچم های هدایت از خراسان بیرون آمده با شتابی هر چه تمام تر منازل را طی کرده و پیش می تازند و تعدادی از یاران قائم (عج) در میان آنها خواهند بود.
38-
امام صادق(ع): هنگامی که پرچم های سیاه از خراسان به راه افتاد به سویش بشتابید ولو با سینه خیز رفتن از روی برفها باشد.
39-
امام صادق(ع): آگاه باشید که آنها (سپاه خراسانی) یاران حضرت مهدی (عج) هستند و زمینه ی سلطنت جهانی او را  فراهم میسازند.
40- 
پیامبر(ص): اگر سفیانی را ببینی او را پلید ترین مردم می یابی. 


رسول خدا (ص) :
1.وقتی آخرالزمان فرا می رسد مرگ نیکان امت مرا گلچین می کند چنانکه شما خرماهای خوب را از طبق انتخاب می کنید.
(نهج الفصاحه ، حدیث 189)

 

2.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک پدید آید غنیمت شمارید در آن هنگام انسان صبح مومن است و شب کافر می شود شب کافر است و روز مومن می شود و دین خود را به عرض ناچیز دنیا می فروشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1075)
3.روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بی عرضگی و نادرستی مخیر شود هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگی را بر نادرستی ترجیح دهد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1752.
4.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه شش چیز رخ دهد غنیمت شمارید , فرمانداری سفیهان و کثرت شرط در کار معامله و فروش منصب ها و کوچک شمردن خونریزی و بریدن با خویشاوندان و تازه رسیدگانی که قرآن را به آواز خوانند و یکی را به امامت وادارند که برای آنها تغنی کند اگر چه دانش او کمتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1074)
5.فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود , مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.
(نهج الفصاحه ، حدیث 1734)
6.پیش از رستاخیز دروغگویان پدیدار می شوند از آنها حذر کنید. (نهج الفصاحه ، حدیث 844)
7.بر امت من زمانی بیاید که فقیران فراوان شوند و فقیهان کم شوند و علم بر گرفته شود و آشوب فزونی گیرد , آنگاه پس از آن زمانی بیاید که مردانی از امت من قرآن خوانند که از گلویشان بالاتر نرود , آنگاه از پس از آن زمانی بیاید که مشرک به خدا با مومن مجادله کند و سخنانی نظیر او گوید. (نهج الفصاحه ، حدیث 1755)
8.دستاویزهای اسلام یکایک شکسته می شود و چون دستاویزی شکسته شد مردم به دستاویز بعدی چنگ می زنند , نخستین دستاویزی که شکسته می شود حکومت حق است و آخر آن نماز است. (نهج الفصاحه ، حدیث 2222)
9.روزگاری به مردم رسد که مرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد ؛ از حلال یا حرام. (نهج الفصاحه ، حدیث 2364)
10.روزگاری به مردم رسد که یکی نماند مگر آنکه ربا خورد و اگر نخورد غبار آن بوی رسد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2365)
11.زمانی به مردم رسد که راست گو را تکذیب کنند و دروغگو را تصدیق کنند و امین را خائن شمارند و خائن را مومن پندارند و مرد بی آنکه شهادت از او خواهند شهادت دهد و بی آنکه قسم از او خواهند قسم خورد و خوشبخترین مردم فرومایه پسر فرومایه باشد که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارد. (نهج الفصاحه ، حدیث ی‌کنیم یا حتی)
12.دو مستی شما را خواهد گرفت مستی عیش دوستی و علاقه به نادانی در آن هنگام امر به معروف و نهی از منکر نکنند.
(نهج الفصاحه ، حدیث 2032)
13.اگر از آنچه من می دانستم بدانستید بسیار می گرستید و کمتر خنده می کردید , نفاق اشکار شود و امانت برخیزد و رحمت بر چیده شود و امین را متهم کنند و خیانت گر را امین شمارند و فتنه ها چون شب تاریک شما را فرا گیرد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2323)
14.روزگاری به مردم بیاید که هر که خواهد دین خود را نگه دارد چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 3205)
15.روزگاری به مردم بیاید که مومن از بزش خوارتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 3206)
16.از علائم رستاخیز آنستکه دانش از میان برخیزد و جهالت آشکار شود و زنا رواج گیرد و شراب نوشند , مردان برونند و زنان بمانند تا حدیکه پنجاه زن یک سر پرست داشته باشند. (نهج الفصاحه ، حدیث 908)

ی‌گیرند.


احادیثی بیشمار از پیغمبر دراین باره از شیعه واهل سنت نقل شده که در اینجا به انها اشاره میکنیم :
زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دلهایشان دلهای شیاطین باشند ، بسان گرگان درنده خونریز بوند ،از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان باز گویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند .
سنت در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیتهای وزین به نزد آنها حیله گر بود و اشخاص حیله گر به نزد با شخصیت و وزین خوانده شود .
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار بود و فاسق به پیش آنها محترم و راجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم بوند ، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و در خواست چیزی از آنها نمودن جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام محروم سازد و در وقت نا مناسب بر آنها ببارد .
بدانشان را بر آنان مسلط کند ، که آنان را به انواع عذاب معذب دارند ، که آنان فرزندانشان را از دم تیغ بگذرانند و زنانشان را زنده بدارند ، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.
در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکمهاشان خدایان آنها ، و زنانشان قبله گاهشان (که تمام توجهشان به زنانشان بوند) و پولشان دینشان بود(که در حد پرستش آن را دوست دارند) و کالای دنیوی مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. مسجدهایشان فقط از حیث ساختمان آباد باشد ، ولی دلهایشان از جهت هدایت خراب بود .
علمای آنها بدترین خلق خدا بر روی زمین بوند ، در آن روز است که خداوند ، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد ، تجاوز به نامسوشان و هتک حرمت از ناحیه زورمندان ، و خشکسالی ، و ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان . اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست بوند ؟ فرمود : آری هر درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .
و در جایی دیگر میگوید : روزگاری بیاید که مردم آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد ، در آن هنگام خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، سلطانی ستمگر بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .
و در جایی دیگر میگوید : زمانی بر مردم بیاید که آنکس دین خویش را به سختی حفظ کند به کس ماند که آتش در دست خود نگه دارد.(بحارالانوار جلد 22ص453)و کنزالاعمال حدیث
و در جایی دیگر میگوید : زمانی برسد که از قرآن جز رسم خطی و از اسلام جز نامی نماند ، که گروهی به دین نام خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر بوند مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر اینکه مرکز هدایت باشد خراب ، فقیهاشان بدترین خلق زمین بوند که از آنها فتنه بر میخیزد . و به خودشان برگردد.
قرآن و اهل آن در اقلیت باشند و انها در میان مردم باشند و در عین در میان آنها نباشند ، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراست گرچه در کنار یکدیگر باشند .(بحارالانوار جلد52ص190)
و نیز در جایی فرمود : زمانی بر مردم بیاید که زمامدارانشان به شیوه جباران و ستمگران عمل کنند و علمایشان طمکار و کم پرهیز ، و بازرگانانشان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرامان بیارایند در آن هنگام اشراشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد .
زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی و یا اگر اورا ببینی به از آنست که او را بیازمایی و چون اورا بیازمایی حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی . دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان بود ، برای رسیدن به گرده نانی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند .
مردمان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور بوند . آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بوند نه قرآن پیشوای آنها ، از حق جز نامی بنزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند ، بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون شود و کمتر کسی بود که دینش را حفظ کند.بحار ج 77ص369
و فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد ، هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزوبت و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد بدست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد هلاکت و تباهیش بدست خویشان و همساگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او را به پرتگاههای هلاکت سقوط کند .کنزالاعمال حدیث 31008
و نیز فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نویین بر شما بخوانند انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی شنیده باشد پس دوری گزینید از آنها مبدا به دام تزویر و فریبشان بیفتید .کنزالاعمال حدیث 290324
و فرمود : قیامت بر پا نگردد تا اینکه حیا از کودکان وزنان برود .
و نیز فرمود : در آن زمان رباخواری و زنا کاری آشکار شود .(کنزالعمال)
علی بن ابی طالب از آنها پرسید : آیا در آنزمان مومنانی وجود دارند ؟ فرمود آری . پرسید آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته میشود ؟ فرمود نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.
امیرالمونین فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشود جز افراد با انصاف ، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت 102)
امام سجاد فرمود : چون خداوند میدانست در آخرالزمان روشنفکرانی دقیق النظر خواهد آمد از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار 60/18

چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. امام صادق. بحار ۳۶/۴۵

ظهور زنان عريانِ پوشيده

 

سيكون في آخر هذه الأمة رجال يركبون على المياثر حتى يأتوا أبواب مساجدهم نساؤهمکاسيات عاريات»«در نسل‌هاي آخر اين امت مرداني هستند که سوار بر زين‌هاي بزرگ مي‌شوند تا اينکه جلو درب مساجد پياده مي‌شوند. زنانشان گرچه لباس بر تن دارند ولي اندام آنها آشکار است. »مستدرک حاکم (4/436)
فرمودند: «صنفان من أهل النار لم أرهما: قوم معهم سياط کأذناب البقر يضربون بها الناس ونساء کاسيات عاريات مميلات مائلات رؤوسهنّ کأسنمة البخت المائلة لا يدخلن الجنة ولا يجدن ريحها وإن ريحها ليوجد من مسيرة کذا و کذا»«دو صنف از انسان‌ها جزو اهل جهنم هستند تاکنون آنها را نديده بودم. افرادي که شلاقي مانند دم گاو در دست دارند و با آن مردم را مي‌زنند. و زناني پوشيده از لباس ولي در عين حال لخت و عريانند آنان از طاعت خدا بدورند و با بي‌حجابي خود را به طرف مردان سوق مي‌دهند. سر آنان مانند کوهان شتر لاغر اندام است. به بهشت وارد نمي‌شوند و بوي آنرا نيز حس نمي‌کنند در صورتي که بوي بهشت از فاصله فلان و.... حس مي‌شود». شرح نووی مسلم (17/191)
اين احاديث از معجزات پيامبر گرامي -صلى الله عليه وسلم- به حساب مي‌آيند زيرا تمام آنها قبل از ما و همچنين امروز بيشتر از گذشته تحقق يافته‌اند
پيامبر گرامي اين نوع زنان را «کاسيات عاريات» ناميده است زيرا لباس مي‌پوشند ولي چون لباس‌ها شفاف و ناز کند بدن آنان را نمي‌پوشاند مانند اغلب لباس زنان

 

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

حضرت آية اللّه العظمى حاج شيخ محمد تقى بهجت فومنى

 

خلاصه اى از زندگى

خلاصه اى از زندگى نامه عارف ربّانى فقيه اهل بيت عليهم السّلام حضرت آية اللّه العظمى حاج شيخ محمد تقى بهجت فومنى (دامت بركاته )

ولادت

آية اللّه العظمى بهجت ، در اواخر سال 1334 ق در خانواده اى مذهبى و تقوا پيشه ، در شهر مذهبى ((فومن )) چشم به جهان گشود. پدر ايشان ، كربلاى محمود بهجت ، از مردان مورد اعتماد شهر بود و در ضمن اشتغال به كسب و كار به حلّ و فصل امور مردم مى پرداخت .

تحصيلات

ايشان ، تحصيلات ابتدايى را در مكتب خانه فومن به پايان برد و سپس ، به تحصيل علوم دينى پرداخت . بعد از تحصيل ادبيات عرب در شهر فومن ، در سال 1348 ق براى تكميل علوم حوزوى راه هجرت را پيش گرفت . پس از چندى اقامت در قم كه چند سالى از پا گرفتن حوزه علميه قم به دست مرحوم آية اللّه حائرى (قدّس سرّه ) نگذشته بود به عراق هجرت كرد و در كربلاى معلّى اقامت نمود و حدود چهار سال علاوه بر تهذيب نفس و خودسازى ، از محضر استادان بزرگ آن جا بهره جستند.

و در سال 1352 ق براى ادامه تحصيل به نجف اشرف تشرف حاصل كرده و سطوح عالى را در محضر آيات عظام آن جا، به پايان رساند.

جدّيت در تحصيل

معظم له در تحصيل علوم چنان جدّيت داشت و چنان به درس مى پرداخت كه گويى غير از درس ، اشتغال ديگرى ندارد و در تاءليف كتاب سفينة البحار با مرحوم حاج شيخ عباس قمى همكارى داشته و قسمت زيادى از سفينة البحار به خط ايشان است .

ايشان در درس سطح كفايه يكى از تلامذه مرحوم آخوند خراسانى ، روزى به تقرير درس استاد اعتراض نموده و با توجه به اينكه از همه طلاب شركت كننده در درس كم سالتر بودند، در جلسه بعدى و قبل از آمدن استاد مورد اعتراض و انتقاد شديد شاگردان ديگر قرار مى گيرند، ناگهان استاد وارد شده و متوجه اعتراض شاگردان به ايشان گرديده خطاب به آنان مى فرمايند: با آقاى بهجت كارى نداشته باشيد الا ن خواهم گفت ، همه ساكت شدند.

ايشان فرمودند: ديشب كه تقريرات درس مرحوم آخوند را مطالعه مى كردم متوجه شدم كه حق با ايشان است ، پس از اين سخن از جديت و نبوغ ايشان تمجيد مى نمايند.

اساتيد معظّم له

اساتيد معظّم له ، عبارت از آيات عظام :

1 - آقاى حاج سيد ابوالحسن اصفهانى

2 - آقاى ضياء الدين عراقى

3 - ميرزاى نائينى

4 - حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى

5 - حاج شيخ محمد كاظم شيرازى

6 - ميرزا على آقاى قاضى تبريزى

7 - سيد حسين بادكوبه اى

8 - سيد محمد حجّت كوه كمره اى

9 - حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى .

تدريس و تاليفات

ايشان بيش از پنجاه سال است كه به تدريس سطوح و خارج فقه و اصول اشتغال دارند و فضلاى گرانقدرى از محضر پر فيض ايشان بهره برده اند و اكنون از مجتهدان بزرگ ، به شمار مى آيند. استاد به واسطه شهرت گريزى غالباً در منزل تدريس كرده اند. حضرت آية اللّه تاءليفات كثيرى در فقه و اصول دارند كه ذيلاً به تعدادى از آنها اشاره مى شود:

الف ) يك دوره اصول ، ب ) حاشيه بر مكاسب شيخ انصارى رحمة اللّه عليه ج ) كتاب الطهارة شرح شرايع ، د) قريب به يك دوره صلاة ، ه) حاشيه بر ذخيرة العباد مرحوم كمپانى كه يك دوره فقه فارسى بوده حدود ده مجلد، و) حاشيه بر مناسك حج شيخ اعظم رحمة اللّه عليه

تزكيه و تعليم

ايشان ، چنان به تهذيب نفس و خودسازى و درك علماى اين فن مى پرداخت كه گويا فقط براى همين كار است و كار ديگر ندارد و در عبادت و تهجّد چنان جدى بود كه انگار فقط عابد است .

ايشان بعد از درس مرحوم آقاى شيخ محمد حسين غروى ، به حجره باز مى گشتند، و پذيراى بعضى از طلاّبى كه فهم درس آقاى اصفهانى اشكال داشتند، بودند.

و چه بسا در حجره خواب بودند و در حال خواب از ايشان مى پرسيدند، و ايشان هم مانند بيدارى جواب مى دادند، جواب كافى و شافى . و چون از خواب برمى خواستند و از قضايا و پرسشهاى در حال خواب با ايشان سخن به ميان مى آمد، ابداً اطلاع نداشتند و مى گفتند: هيچ به نظرم نمى رسد و از آنچه مى گوييد در خاطرم چيزى نيست .

آية الله العظمى بهجت از برجسته ترين چهره هاى زاهد و وارسته زمانمان مى باشد كه حشمت ، علم و فضائل ايشان ده ها سال است در قلمروهاى گوناگون و مجامع دينى و مذهبى مطرح است ، با اين حال چنان در جاذبه معنويات قرار گرفته و حقيقت و باطن دنيا را يافته است كه ذره اى به تعلّقات و ماديّات آلوده نگشته و از هر چه رنگ تعلق گرفته آزاد است . او نه تنها چنين انديشيده و از دنيا و مظاهرش گريزان است بلكه در عمل و زندگى معيشتى نيز، در همين راستا در حركت است . زندگى ساده او در خانه اى قديمى و محقّر، در كوچه اى بن بست از كوچه پس كوچه هاى قم و مقاومت ايشان در برابر درخواستهاى مكرر علماء و مردم براى تعويض خانه ، گواهى صادق بر روح بزرگ و زاهدانه اين پير فرزانه است .

يكى از مجتهدان بزرگ ، درباره اين عارف وارسته گفته است : ((ايشان را نمى شود گفت آدم با تقوايى است ، بلكه عين تقوا و مجسمه تقوا است )).

عبادت

ارتباط استوار آية الله العظمى بهجت با خداوند متعال ، ذكرهاى پى در پى ، بجاى آوردن نوافل ، شب زنده داريهاى كم نظير ايشان بسيار درس آموز است . سالهاى سال است كه نماز جماعت ايشان از پر شورانگيزترين ، با صفاترين و روحنوازترين جماعتهاى ايران اسلامى است . در اين نماز عالمان وارسته و خداجوى ، كثيرى از طلاب انقلابى خارج از كشور، بسيجيان رزمجو و دلداده خدا، طلاب تقوى پيشه و ديگر قشرهاى مردم شركت مى كنند. اين نماز چنان پر از معنويت است كه گاه با صداى گريه و آهنگ حزين اين پير فرزانه شكوه ويژه اى پيدا مى كند و گاه صداى گريه آية الله العظمى بهجت با گريه و ناله غم انگيز نمازگزاران همراه مى شود. در نماز ايشان روحها به پرواز مى آيد، چشمها به اشك مى نشيند، فضاى دلها بارانى مى گردد و گاه قطره هاى درشت اشك بر دامن سجاده ها مى ريزد. چنين فضاى معنوى و روح نوازى را، تا كنون در هيچ نماز جماعتى نديده ايم ، بى جهت نيست كه در مسجد ايشان ، بسيارى از اوقات جا براى نمازگزاران تنگ مى شود و عده كثيرى و حتى آنان كه مشتاقانه و به اميد كسب فيض از اين نماز پر معنويت ، از راههاى دور آمده اند مجبور به ترك مسجد مى گردند.

زيارت و توسل

كمتر كسى را مى توانيم در قم پيدا كنيم كه چون ايشان با اين سن و سال هر روز با نهايت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه عليهاالسّلام شرفياب گرديده و با توسل عجيب و روزانه خويش به حضرت معصومه عليهاالسّلام با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضريح مطهر ايستاده و پس از خواندن زيارت عاشوراء مولايش اباعبدالله الحسين عليه السّلام ينگونه زندگى روزمره خويش را آغاز كند. كجا پيدا مى كنيد، كجا؟

مؤ لف كتاب انوارُ الملكوت نيز از قول آية الله حاج شيخ عباس قوچانى وصى مرحوم ميرزا على آقاى قاضى نقل مى كند كه : آية الله العظمى بهجت بسيار به مسجد سهله مى رفتند و شبها تا به صبح تنها بيتوته مى نمودند. يك شب كه بسيار تاريك و چراغى هم در مسجد روشن نبود، در ميانه شب ، احتياج به تجديد وضو پيدا كرده و براى تطهير و وضو به ناچار بايد از مسجد بيرون رفته و در محل وضوخانه كه بيرون مسجد و در سمت شرقى آن واقع است وضو بسازند.

ناگهان مختصر خوفى در اثر عبور اين مسافت و در ظلمت محض و تنهائى در ايشان پيدا مى شود. به مجرد اين خوف يك مرتبه نورى ، همچون چراغ در پيشاپيش ايشان ( آية الله العظمى بهجت ) پديدار شده كه با ايشان حركت مى كرد.

ايشان با آن نور خارج شده تطهير كرده و وضو گرفتند و سپس به جاى خود برگشتند و در همه اين احوال آن نور در برابرشان حركت داشت ، تا وقتى كه به محل خود رسيدند و آن نور از بين رفت .

ارتباط با امام خمينى

حضرت امام رحمة اللّه عليه به ايشان عنايت خاصّى داشتند، يكى از بزرگان ، در مورد عنايت ويژه حضرت امام رحمة اللّه عليه به ايشان مى گويد: در يكى از شرفيابى هاى خبرگان رهبرى به خدمت امام راحل رحمة اللّه عليه از ايشان رهنمودى براى مسائل اخلاقى خواسته شد، حضرت امام رحمة اللّه عليه آنها را به حضرت آية اللّه العظمى بهجت حواله دادند و در جواب اظهار خبرگان كه معظم له كسى را نمى پذيرد، فرمودند: آن قدر اصرار كنيد تا بپذيرد.

يكى از شاگردان امام رحمة اللّه عليه در خاطره اى مى گويد: پس از آزادى حضرت امام رحمة اللّه عليه و ورود ايشان به قم در سال 1341 (ش ) تمام محله هاى قم ، جشن گرفتند و منزل امام هر روز پر از جمعيت بود. حضرت آية الله العظمى بهجت نيز از كسانى بود كه هر روز به منزل امام تشريف مى آوردند و مدتى بر درِ يكى از حجرات بيت ايشان مى ايستادند، وقتى به ايشان پيشنهاد شد كه : ((شايسته نيست كه بيرون اطاق بايستند، لا اقل داخل اطاق بنشيند.))، ايشان در جواب فرمود: ((من ، بر خود واجب مى دانم كه جهت تعظيم اين شخصيت ارزنده هر روز به اينجا آمده و دقايقى بايستم و سپس باز گردم )).

ارتباط مستمر مقام رهبرى با آية الله العظمى بهجت

حضور مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى و مسؤ ولان نظام مقدّس جمهورى اسلامى ، در بيت ايشان و ارتباط مستمر آنان با اين فقيه ژرف انديش تاءييد مستحكمى است از خردمندى هاى سياسى و ارزش هاى معنوى آن بزرگوار.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

پنجاه سخن از حضرت علی

۱.قدر هر کس به قدر همت اوست.و راستگویی هرکس به قدر مروت اوست. وشجاعت هرکس به قدر حمیت اوست. وعفت هر کس به قدر غیرت اوست

       

 ۲.پیروزی به دور اندیشی است،ودور اندیشی به جولان دادن اندیشه ، واندیشه به نگاه داشتن اسرار است.

       

 ۳.سینه عاقل صندوقچه اسرار اوست. خوشرویی دام دوستی است. بردباری گور عیبهاست.

     

   ۴.چون بر دشمن خود پیروز شدی بخشش او را شکر پیروزیت قرار بده.

      

  ۵.ناتوان ترین مردم کسی است که از یافتن دوست ناتوان باشد، و ناتوانتر از او کسی است که دوستی راکه یافته از دست بدهد.

      

  ۶.از لغزشهای جوانمردان چشم بپوشید، که هیچ یک از آنها نلغزد مگر آنکه دست خدا دستش را بگیرد و از زمین بلند کند.

    

    ۷.ترس قرین نومیدی است،و شرم بیجا موجب محرومی است. فرصت چون ابر می گذرد،پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید.

       

 ۸. هر که عملش سبب عقب ماندگی او شود، نسبش او را جلو نیندازد.

       

 ۹. هیچکس چیزی را در دل نهان نمیدارد،مگر آنکه در سخنان ناسنجیده و رنگ رخساره اش آشکار می شود.

    

  ۱۰. تا درد با تو می سازد تو نیز با درد بساز و خود را از پا نینداز.

    

  ۱۱. برترین پارسایی نهان داشتن پارسایی است.

    

  ۱۲بخشنده باش اما اسرافکار مباش، حسابگر باش اما سختگیر مباش.

  

    ۱۳. زبان خردمند پشت دل اوست ودل بی خرد پشت زبان او.

     

 ۱۴.  گناهی که آزرده خاطرت سازد ، نزد خدا بهتر است از کار نیکی که به خود پسندیت اندازد.

     

 ۱۵. بخشندگی آن است که ابتداء صورت گیرد. اما بخشندگی پس از درخواست، یا از روی شرم است و یا از بیم بدگویی

     

 ۱۶. توانگری در غربت،وطن است و تهیدستی در وطن، غربت است.

    

  ۱۷. مال ریشه و مادهُ شهوات است.

     

 ۱۸. زن عقربی است که نیش آن شیرین است.

     

 ۱۹. هر گاه تو را درودی گفتند، در پاسخ آن درودی بهتر بگو. و هرگاه دست احسانی به سوی تو دراز شد ، آن را به احسانی بیشتر پاداش ده، با این حال فضیلت از آن کسی است که سلام و احسان را آغاز کرده است.

     

۲۰. از دست دادن دوستان، غربت و تنهایی است.

    

  ۲۱. از بخشش کم شرم مکن، که محروم ساختن سائل کمتر از آن است.

    

  ۲۲. هرگاه نشد آنچه خواستی، باکی نداشته باش که در چه حال هستی.

   

   ۲۳. ارزش هر کس به قدر هنر اوست.

     

۲۴. بی ارج ترین دانشها آن است که بر سر زبان بماند، و پر ارج ترین آنها دانشی است که بر اعضا و جوارح انسان آشکار باشد.

     

 ۲۵. غیرت زن کفر استو غیرت مرد ایمان.

    

  ۲۶. نماز مایه تقرب هر پرهیزگاری به خداست. و حج جهاد هر ناتوانی است. وهر چیز زکاتی داردو زکات بدن روزه است. و جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.

     

 ۲۷. دوستی با دیگران نیمی از خرد است.

     

 ۲۸. چه بسیار روزه دارانی که از روزهُ خود جز گرسنگی و تشنگی بهره ای نبرند. وچه بسیار شب زنده دارانی که از شب زنده داری خود جز بیداری و رنج نصیبی نگیرند. و خوشا خواب زیرکان و افطارشان.

     

۲۹. برادرت را با نیکی به او شرمنده ساز و شرش را با بخشش به او دور گردان.

    

  ۳۰. هرکه از رأی و اندیشه دیگران استقبال کند مواضع خطا را خواهد شناخت.

     

 ۳۱. هرگاه از کاری واهمه داری خود را به میان آن درانداز، زیرا سختی پرهیز از آن، سخت تر از خود کاری است که از آن بیم داری.

    

  ۳۲. ابزار ریاست بردباری و پر حوصلگی است.

    

  ۳۳. با پاداش دادن به نیکوکار بدکار را از کار بدش بازدار.

   

   ۳۴. لجاجت اندیشه درست را از بین میبرد.

     

 ۳۵. طمع ورزی بردگی همیشگی است.

     

۳۶. دلها میل و هوایی و اقبال و ادباری دارند، پس به هنگام میل و اقبال آنها سراغشان روید و آنها را به کار گیرید ، زیرا دل را هرگاه به کاری نا خواسته وادارند کور شود و فهم و بصیرت خود را از دست بدهد.

   

   ۳۷. خود پسندی آدمی یکی از حسودان عقل اوست.

     

۳۸. در دگرگونی احوال است که گوهر مردان شناخته میشود.

     

۳۹. بهترین خصال زنان بدترین خصال مردان است و آنها عبارتند از: تکبر، ترس و بخل.زیرا هرگاه زن متکبر باشد کسی را به خود راه ندهد. و چون بخیل باشد از مال خود و شوهرش نگاهداری کند. و چون ترسو باشد از هر چه پیش پایش قرار گیرد می هراسد و به کارهایی که مصلحت او نیست اقدام نمیکند.

     

 ۴۰. کرم و جوانمردی بیش از خویشاوندی مهر می آورد.

     

 ۴۱. خدای سبحان را به گسستن عزم ها، و باز شدن گره اراده ها وشکستن تصمیم ها شناختم.

    

  ۴۲. خشم و تند خویی نوعی دیوانگی است،  زیرا صاحبش پشیمان میشود، و اگر پشیمان نشد دیوانگی اش استوار است.

    

  ۴۳. وفاداری با بی وفایان، در نزد خدا بی وفایی است. وبی وفایی با بی وفایان در نزد خدا وفاداری است.

     

 ۴۴. تندرستی محصول کم حسدی است.

   

   ۴۵.حسد بردن دوست نشان خلل در دوستی است.

   

   ۴۶. از دستت نرفته است مالی که نابودی آن مایهُ پند و عبرتت شده است.

   

   ۴۷. میوه کوتاهی کردن پشیمانی است، و میوه دور اندیشی سلامتی است.

     

 ۴۸. هرکه خود را در موارد تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او بد گمان شده سرزنش کند.

    

  ۴۹. علم بهتر از مال است، علم تو را پاس می دارد و مال را تو پاس می داری. هزینه کردن از مال می کاهد و علم با هزینه کردن افزایش می یابد. و احسان مالی با از میان رفتن مال از میان می رود.

   

   ۵۰. صبر به اندازه مصیبت نازل می شود. و هر که به وقت مصیبت(از روی بی تابی) بر زانو زند عملش(اجرش) تباه گردد.

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

سخنانی از حضرت محمد

- ما تقرب العبد الی الله بشیء افضل من سجود خفی

ترجمه:

هیچ کس به چیزی بهتر از سجده نهان ، به خدا تقرب نمیجوید .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۲۴ ، ح ۵۲۶۹

۲- ما اوذی احد مثل ما اوذیت فی الله .

ترجمه:

هیچکس آن قدر که من در راه خدا اذیت دیدم ، اذیت نکشید

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۱۳۰ ، ح ۵۸۱۸

۳- ما من ساعة تمر بابن آدم لم یذکر الله فیها الا حسر علیها یوم القیامة

ترجمه:

ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۴۲۴ ، ح۱۸۱۹

۴- اشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الَخرة

ترجمه:

از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد

منبع:   کنز العمال ، ج ۶ ، ص ۴۹۲ ، ح ۱۶۶۸۳

۵- افضل الاعمال بعد الایمان ألتودد الی الناس

ترجمه:

بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است

منبع:   کنز العمال ، ج ۹ ، ص ۵ ، ح ۲۴۶۵۳

۶- لا یُعجِبَنَّکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتَّی تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ

ترجمه:

مسلمانیِ کسی شما را به شگفت نیاورَد تا آن گاه که حقیقت خِرَدش را در یابید

منبع:   مسند الشهاب ، ج ۲ ، ص ۸۸

۷- ساعات الاذی فی الدنیا یذهبن ساعات الاذی فی الاخره

ترجمه:

ساعتهای آزار این دنیا ساعت‌های آزار آخرت را نابود می‌کند

منبع:   نهج الفصاحه

۸- النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس .

ترجمه:

نگاه بد ، تیری زهر آگین از تیرهای شیطان است

منبع:   نهج الفصاحه ، ص ۶۳۶ ، ح ۳۱۵۹

۹- المؤمن اکرم علی الله عز وجل من بعض ملائکته

ترجمه:

مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزیزتر است

منبع:   سنن ابن ماجه ، کتاب الفتن ، ح ۳۹۳۷

۱۰- من کان فی حاجة اخیه ، کان الله فی حاجته

ترجمه:

هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد .

منبع:   صحیح بخاری ، کتاب المظالم ، ح ۲۲۶۲

۱۱- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل .

ترجمه:

بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۴۹۰ ، ح ۷۵۵۳

۱۲- انی فیما لم یوح الی کاحدکم

ترجمه:

من درچیزهائیکه بمن وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم

منبع:   نهج الفصاحه

۱۴- ایاک ومصادقة الاحمق فانه یرید أن ینفعک فیضرک .

ترجمه:

از دوستی احمق بگریز ، که میخواهد به تو نفع رساند ولی ضرر میرساند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۲۶۶ ، ح ۴۴۳۸۸

۱۵- من المراة ان یکون بکرها جاریة

ترجمه:

از میمنت و خوش‏قدمی زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد

منبع:   مستدرک الوسائل، ص‏۱۱۱

۱۶- تزوجوا النساء فانهن یأتین بالمال .

ترجمه:

زن بگیرید که زنان توانگری می آورند

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۵ ، ح ۴۴۴۳۱

۱۷- خیر الصداق ایسره .

ترجمه:

بهترین مهرها آن است که سبکتر باشد

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۳۲۰ ، ح ۴۴۷۰۷

۱۸- نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامة .

ترجمه:

چه نیکو شفیعی است قرآن در روز قیامت ، برای کسی که قرآن خوانده باشد .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۵۴۰ ، ح ۲۴۲۲

۱۹- المرض سوط الله فی الارض یؤدب به عباده

ترجمه:

بیماری تازیانه خدا در زمین است که به وسیله آن بندگان خویش را ادب میکند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۳۰۶ ، ح ۶۶۸۰

۲۰- البطانة تقسی القلب .

ترجمه:

پرخوری دل را سخت میکند .

منبع:   نهج الفصاحه ، ص ۲۲۲ ، ح ۱۱۱۱

۲۱- من سره أن یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فی الرخاء

ترجمه:

هر که دوست دارد خدا هنگام سختی و مصیبت دعای وی اجابت کند ، هنگام گشایش دعا بسیار کند

منبع:   سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح ۳۳۰۴

۲۲- لیس شیء اکرم علی الله تعالی من الدعاء

ترجمه:

هیچ چیز نزد خدا ، گرامی تر از دعا نیست .

منبع:   سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح ۳۲۹۲

۲۳- لا یمنعن رجلا مهابة الناس ان یقوم بحق اذا علمه .

ترجمه:

ترس از مردم ، شما را از رعایت حقی که میدانید باز ندارد

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۵ ، ص ۹۲۳ ، ح ۴۳۵۸۸

۲۴- ان أسرع الدعاء اجابة دعوة غائب لغائب .

ترجمه:

دعایی که غایبی برای غایبی دیگر کند ، از همه دعاها زودتر مستجاب میشود .

منبع:   سنن ابی داود ، کتاب الصلاة ، ح ۱۳۱۲

ان الله تعالی یحب اذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه .

ترجمه:

خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری میکند آن را کامل کند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۹۰۷ ، ح ۹۱۲۸

۲۵- انک لن تدع شیئا اتقاء الله عز وجل الا أعطاک الله خیرا منه

ترجمه:

اگر از ترس خدا از چیزی درگذری ، خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد .

منبع:   مسند احمد ، مسند البصریین ، ح ۱۹۸۱۳

۲۶- اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لأسحر من هاروت وماروت .

ترجمه:

از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۱۸۲ ، ح ۶۰۶۳

۲۷- آیه المنافق ثلاث اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان

ترجمه:

نشان منافق سه چیز است سخن بدورغ گوید از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید

منبع:   نهج الفصاحه

۲۸- الهوا و العبوا فانی اکره ان یری فی دینکم غلظه

ترجمه:

تفریح کنید وباری کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود


۱. قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : لا تُضَیِّعُوا صَلاتَکُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ کانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ.([۱])

پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: نماز را سبک و ناچیز مشمارید، هر کس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبک و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است که او را همراه منافقین در آتش داخل نماید.

 

2. قالَ (صلى الله علیه وآله): مَنْ مَشى إلى مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِکُّلِ خُطْوَه خَطاها حَتّى یَرْجِعَ إلى مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحى عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجات.([۲])

فرمود: هر کس قدمى به سوى یکى از مساجد خداوند بردارد، براى هر قدم ثواب ده حسنه مى باشد تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزش هایش پاک مى شود، همچنین در پیشگاه خداوند ده درجه ترفیع مى یابد.

 

3. بَیْنَما رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) جا لِسٌ فِى الْمَسْجِدِ، إذْدَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ یُصَلّى، فَلَمْ یُتِمَّ رُکُوعَهُ وَ لا سُجُودَهُ، فَقالَ: نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرابِ، لَئِنْ ماتَ هذا وَ هکَذا صَلوتُهُ لَیَمُوتُنَّ عَلى غَیْرِ دینی.([۳])

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مسجد نشسته بود که شخصى وارد شد و مشغول خواندن نماز شد و رکوع و سجودش را کامل انجام نمى داد و عجله و شتاب مى کرد. حضرت فرمود: کار این شخص همانند کلاغى است که منقار بر زمین مى زند، اگر با این حالت از دنیا برود بر دین من نمرده است.

 

4. قالَ (صلى الله علیه وآله) لِعَلىّ(علیه السلام): أنَا رَسُولُ اللّهِ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ، وَ أنْتَ وَجْهُ اللّهِ وَ الْمُؤْتَمُّ بِهِ، فَلا نَظیر لى إلاّ أنْتَ، وَ لا مِثْلَ لَکَ إلاّ أنَا.([۴])

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به امام علىّ (علیه السلام) فرمود: من رسول خدا هستم، که از طرف او تبلیغ و هدایت مى نمایم; و تو وجه اللّه مى باشى، که امام و مقتداى (بندگان خدا) خواهى بود، پس نظیرى براى من وجود ندارد مگر تو; و همانند تو نیست مگر من.


۵. قالَ(صلى الله علیه وآله): یا أباذَر، اَلدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِن وَ جَنَّهُ الْکافِرِ، وَ ما أصْبَحَ فیها مُؤْمِنٌ إلاّ وَ هُوَ حَزینٌ، وَ کَیْفَ لایَحْزُنُ الْمُؤْمِنُ وَ قَدْ أوَعَدَهُ اللّهُ أنَّهُ وارِدٌ جَهَنَّمَ.([۵])

فرمود: اى ابوذر، دنیا زندان مؤمن و بهشت کافران است، مؤمن همیشه محزون و غمگین مى باشد، چرا چنین نباشد و حال آن که خداوند به او در مقابل گناهان و خطاهایش وعده مجازات و دخول جهنّم را داده است.

 

6. وَ قالَ(صلى الله علیه وآله): یا عَلىّ! اِفْتَحْ طَعامَکَ بِالْمِلْحِ، فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، مِنْها: الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ.([۶])

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به امام علىّ (علیه السلام) فرمود: غذاى خود را با (تناول نمودن کمى) نمک شوع نما، همانا که در آن درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود، که دیوانگى، پیسى، جُذام، درد و ناراحتى هاى حلق، دندان ها; و شکم و معده از آنها مى باشد.

 

7. قالَ(صلى الله علیه وآله): شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِکَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیْرِهِ.([۷])

فرمود: بدترین افراد کسى است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد.

 

8. قالَ(صلى الله علیه وآله): ثَلاثَهٌ أخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى: ألضَّلالَهُ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.([۸])

فرمود: در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مى کنم: گمراهى، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها. مشتهیات شکم، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى.

 

9. قالَ (صلى الله علیه وآله): ثَلاثَهٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إلى الاخِرَهِ: عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، وَ الْبَغْیُ عَلَى النّاسِ، وَ کُفْرُ الاْحْسانِ.([۹])

فرمود : عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس مى باشد و به قیامت کشانده نمى شود: ایجاد ناراحتى براى پدر و مادر، ظلم در حقّ مردم، ناسپاسى در مقابل کارهاى نیک دیگران.

 

10. قالَ(صلى الله علیه وآله): إنَّ أعْجَزَ النّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ الدُّعاءِ، وَ إنَّ أبْخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ.([۱۰])

فرمود: عاجز و ناتوان ترین افراد کسى است که از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخیل ترین اشخاص کسى خواهد بود که از سلام کردن خوددارى نماید.

 

11. قالَ(صلى الله علیه وآله): إذا تَلاقَیْتُمْ فَتَلاقُوا بِالتَّسْلیمِ وَ التَّصافُحِ، وَ إذا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِإلاسْتِغْفارِ.([۱۱] )

فرمود: هنگام بر خورد و ملاقات با یکدیگر سلام و مصافحه نمائید و موقع جدا شدن براى همدیگر طلب آمرزش کنید.

 

12. قالَ(صلى الله علیه وآله): بَکِرُّوا بِالصَّدَّقَهِ، فَإنَّ الْبَلاءَ لا یَتَخَطاّها.([۱۲])

فرمود: صبحگاهان حرکت و کار خود را با دادن صدقه شروع نمائید چون که بلاها و آفت ها را بر طرف مى گرداند.

 

13. قالَ(صلى الله علیه وآله) : یُؤْتَى الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ رَأسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَهُ الْقُرْآنِ، وَ إذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ یَدَیْهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَهُ، وَ إذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ دَفَعَهُ مَشْیُهُ إلىَ الْمَسْجِدِ.([۱۳])

فرمود: هنگامى که بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود تلاوت قرآنش مانع عذاب مى گردد و چنانچه از مقابل وارد شود صدقه و کارهاى نیک مانع آن مى باشد. و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد گردد، رفتن به سوى مسجد مانع آن خواهد گشت.

 

14. قالَ(صلى الله علیه وآله): عَلَیْکُمْ بِمَکارِمِ الاْخْلاقِ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنی بِها، وَ إنَّ مِنْ مَکارِمِ الاْخْلاقِ: أنْ یَعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطِیَ مَنْ حَرَمَهُ، وَ یَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ أنْ یَعُودَ مَنْ لایَعُودُهُ.([۱۴])

فرمود: بر شما باد رعایت مکارم اخلاق، که خداوند مرا بر آن ها مبعوث نمود، و ـ بعضى از ـ آن ها عبارتند از: کسى که بر تو ظلم کند ـ به جهت غرض شخصى ـ او را ببخش، کسى که تو را نسبت به چیزى محروم گرداند کمکش نما، با شخصى که با تو قطع دوستى کند رابطه دوستى داشته باش، شخصى که به دیدار تو نیاید به دیدارش برو.

 

15. قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ وَجَدَ کَسْرَهً اَوْ تَمْرَهً فَأکَلَهَا لَمْ یُفارِقْ جَوْفَهُ حَتّى یَغْفِرَاللّهُ لَهُ.([۱۵])

فرمود: هر کس تکّه اى نان یا دانه اى خرما در جائى ببیند، و آن را بردارد و میل کند، مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار مى گیرد.

 

16. قالَ(صلى الله علیه وآله): ما تَواضَعَ أحَدٌ إلاّ رَفَعَهُ اللّهُ.([۱۶])

فرمود: کسى اظهار تواضع و فروتنى نکرده، مگر آن که خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است.

 

17. قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً، کانَ لَهُ بِکُلِّ یَوْم صَدَقَهٌ.([۱۷])

فرمود: هر کس بدهکار ناتوانى را مهلت دهد براى هر روزش ثواب صدقه در راه خدا مى باشد.

 

18. قالَ(صلى الله علیه وآله): ما مِنْ هُدْهُد إلاّ وَ فی جِناحِهِ مَکْتُوبٌ بِالِسّرْیانیَّهِ «آلُ مُحَمَّد خَیْرُ الْبَریَّهِ».([۱۸])

فرمود: هیچ پرنده اى به نام هدهد وجود ندارد مگر آن که روى بال هایش به لغت سریانى نوشته شده است: آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) بهترین مخلوق روى زمین مى باشند.

 

19. قالَ(صلى الله علیه وآله): یَأتی عَلىَ النّاسِ زَمانٌ، الصّابِرُ مِنْهُمْ عَلى دینِهِ کَالْقابِضِ عَلىَ الْجَمَرِ.([۱۹])

فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که صبر نمودن در برابر مسائل دین ـ و عمل به دستورات آن ـ همانند در دست گرفتن آتش گداخته است.

 

20. قالَ(صلى الله علیه وآله): سَیَأتی زَمانٌ عَلى اُمتَّی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَماءِ کَما یَفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ، إبْتَلاهُمُ اللّهُ بِثَلاثَهِ أشْیاء: الاْوَّلُ: یَرَفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ، وَ الثّانی: سَلَّط اللّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطاناً جائِراً، وَ الثّالِثُ: یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلا إیمان.([۲۰])

فرمود: زمانى بر امّت من خواهد آمد که مردم از علماء گریزان شوند همان طورى که گوسفند از گرگ گریزان است، خداوند چنین جامعه اى را به سه نوع عذاب مبتلا مى گرداند: ۱ ـ برکت و رحمت خود را از اموال ایشان برمى دارد. ۲ ـ حکمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مى گرداند. ۳ ـ هنگام مرگ و جان دادن، بى ایمان از این دنیا خواهند رفت.

 

21. قالَ(صلى الله علیه وآله): اَلْعالِمُ بَیْنَ الْجُهّالِ کَالْحَىّ بَیْنَ الاْمْواتِ، وَ إنَّ طالِبَ الْعِلْمِ یَسْتَغْفِرُلَهُ کُلُّ شَیء حَتّى حیتانِ الْبَحْرِ، وَ هَوامُّهُ، وَ سُباعُ الْبَرِّ وَ أنْعامُهُ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ، فَإنّهُ السَّبَبُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ إنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَریضَهٌ عَلى کُلِ مُسْلِم.([۲۱]

فرمود: دانشمندى که بین گروهى نادان قرار گیرد همانند انسان زنده اى است بین مردگان، و کسى که در حال تحصیل علم باشد تمام موجودات برایش طلب مغفرت و آمرزش مى کنند، پس علم را فرا گیرید چون علم وسیله قرب و نزدیکى شما به خداوند است، و فراگیرى علم، بر هر فرد مسلمانى فریضه است.

 

22. قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ زارَ عالِماً فَکَأنَّما زارَنی، وَ مَنْ صافَحَ عالِماً فَکأنَّما صافَحَنی، وَ مَنْ جالَسَ عالِماً فَکَأنَّما جالَسَنی، وَ مَنْ جالَسَنی فِى الدُّنْیا أجْلَسْتُهُ مَعى یَوْمَ الْقِیامَهِ.([۲۲])

فرمود: هر کس به دیدار و زیارت عالم و دانشمندى برود مثل آن است که مرا زیارت کرده، هر که با دانشمندى دست دهد و مصافحه کند مثل آن که با من مصافحه نموده، هر شخصى همنشین دانشمندى گردد مثل آن است که با من مجالست کرده، و هر که در دنیا با من همنشین شود، در آخرت همنشین من خواهد گشت.

 

23. قالَ(صلى الله علیه وآله): مَنْ تَزَوَّجَ إمْرَأهً لِمالِها وَ کَلَهُ اللّهُ إلَیْهِ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِجَمالِها رَأى فیها ما یَکَرَهُ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِکَ.([۲۳])

فرمود: هر کس زنى را به جهت ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان واگذار مى نماید، و هر که با زنى به جهت زیبائى و جمالش ازدواج کند خوشى نخواهد دید، و کسى که با زنى به جهت دین و ایمانش تزویج نماید خداوند


BY امید عظیمی_OMID AZIMI

30جمله کوتاه از حضرت خامنه ای در باره جنگ نرم

۱-این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید...

۲-شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است

۳-خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

۴-در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید.... چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.

۵-امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است

۶-در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود

 

۷-جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردیدناپذیراست.

۸-دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.

۹-فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد

۱۰- فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است

۱۱-جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم

۱۲-یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند

۱۳-در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم کند؛

۱۴-مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است؛

۱۵-من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی

۱۶-کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد

۱۷-کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

۱۸-مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.

۱۹-دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند

۲۰-اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد

۲۱-برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید

۲۲-شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.

۲۳-هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،

۲۴-شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.

۲۵-گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف

، نظام جمهوری اسلامی است

۲۶-در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است

۲۷-تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند

۲۸-فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست

۲۹-فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.

۳۰-در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

بی مقدمه ابتدا به مواردی اشاره داشته باشم و سپس بیوگرافی  مایکل جکسون پادشاه جاودان را بصورت زبان انگلیسی به خدمت شما میرسانم:

مایکل جکسون در چند جمله:

مایکل جوزف جکسون دارای 5 دکترا و دها دیپلم و لیسانسها و دیگر افتخاراتی میباشد که در دنیا کسی مفتخر به دریافت این تعداد افتخار را نداشت است.

وی موفق به دریافت دکترای موزیک-دکترای پیانو-دکترای فلسفه-دکترای جامعه شناسی-دکترای روتنشناسی- کمربند مشکی کاتا میباشند.

وی بیشترین رکورد ها را در کتاب رکوردهای گینس در رده موسیقی و امور انسان دوستانه نموده است-و حتی موفق به ثبت اختراع کفشهای غلبه بر نیروی جاذبه زمین نموده است.

مایکل جکسون: برترین و بزرگترین خواننده دنیا میباشد که تا کنون رکورد او به دست هیچ مخلوقی نشکسته است.و مشهورترین و تاثیر گذارترین انسان دهه ی 90میبوده.

مایکل جکسون:موفق به دریافت تمام جوایز موسیقی و هنری از جشنواره های جهانی که تاریخ چنین رکوردی را به خود ندیده است.

مایکل جکسون:نویسنده-شاعر-موزیک ساز-طراح حرکات موزون نقص قانون فیزیک_کارگردان-تهیه کننده-بازیگر-خوتننده-فیلسوف-نظریه پرداز هنری-نقاش-طراح مد و لباس . .  . . . . . . . . . . . . الی بینهایت

مایکل جکسون:صاحب و بنیان گذار ده ها سازمان خیریه میباشد

مایکل جکسون:در بوجود آمدن و ساپورت 39 سازمان خیریه متأثر یوده.

مایکل جکسون:صاحب امتیاز پرفروشترین کتب دهه 90 (مون واکر_رقصان رویا . . .)

مایکل جکسون:برجسته ترین شخصیتی که در باب وی شاید صدها کار فرهنگی و هنری از جملعه نوشتن مقالات و کتبها بوده است.

مایکل جکسون:صاحب حرکتی که سازمان فضا پیمایی نسا در مورد آن تحقیق نموده اند و به گفته برخی نامگذاری شدن حفره ای در کره ماه به اسم جکسون.

مایکل جکسون:خیر ترین شخصیت عرصه ما- کسی که 300 میلیون دلار شخصا وقف خیریه نموده است و باعث جاری شدن 500 میلیارد دلار به حسابهای سازمانهای خیره و امور انسانی .

مایکل جکسون:کمک دانشجویان و  . . . ..

مایکل جکسون: تنها کسی که مدیا توانایی تمرکز بر امور انسان دوستانه او نبوده است.

مایکل جکسون:صاحب تفریحگاه نورلند با متراژ11 میلیون متر که به کودکان معلول و سرطانی اختصاص داده بود.

مایکل جکسون: علت تغییر رنگ بیماری ویتیلیگو و پیسی و سرطان پوست از نوع حاد.

مایکل جکسون: علت مرگ قتل توسط پزشک شخصی اش کانراد موری.

 

ای تویی که فقط بر دیگری ایراد میگیری تو چه کرده ای؟-کردارت چیست؟آیا چنین اشخاصی خودنمایی میکنند؟مگر دردها دوا نکردند؟مگر شکمها سیر نکردند؟مگر تنها و پا ها لباس و کفش نپوشاندند؟مگر نیازمندان را در بد ترین شرایط به آغوش نکشیدند؟مگر باعث پیشرفت علم و هنر نشد هاند؟مگر کار آفرینی نکردند؟مگر بدون چشم داشت دست به جیب نشده اند؟مگر بخاطر کسی که حتی نمیشناخت 400 میلیون دلار بدهی بالا نیاورد؟

تو چه کردی برای بشریت؟تو را چه به راه بزرگان؟!!به تو چه از مردان افسانه ای که در مقابل جهلت لبخندی بیش جوابت ندادند.

آری من نام چنین آشخاص با عملی را بر سینه دارم!و خدا را شاهد اعمال میدانم!

مایکل - چه بخواهند چه نخواهند پیروز بوده ای- جسم بیمارت را به خاک سرد میسپارم چرا که یادت ددر کنار یاد دیگر بزرگان در قلبم نقش بسته و  ابدیست!!

 

 

اگر بد بود خدا داند اگر خوب بود باز خداداند اما نباید به قسمتی از واقعیات که دیده میشود  چشم بست 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI
LAST POSTs
OMID ARCHIVE
OMID DAILY LINKs
www.TOJIH.Lxb.ir